زنی که  جسد همسرش را در چاه انداخت 

این بار خیانت به همسر یک قتل پر ماجرا را رقم شده است شش سال قبل یکمرد 35 ساله در پی ارتباطی شیطانی با یک زن جوان، همسر او را با شیوه ای حیله گرانه به قتل رسانده و جسد او را داخل چاهی متروکه انداخت. 

این مرد  همراه زن مذکور صبح روز گذشته در حالی دستگیر شدند که بقایای جسد مقتول با خاک برداری از عمق 20 متری چاه مذکور بیرون آمد.
ماجرای این پرونده که به کلافی پیچیده تبدیل شده بود، از اول مهرماه سال 1391 زمانی در پلیس آگاهی مورد بررسی قرار گرفت که زنی با تسلیم شکواییه ای به دستگاه قضایی، از گم شدن شوهر 46 ساله اش خبر داد.
این زن با نشان دادن دست نوشته ای به پلیس چنین وانمود کرد که همسرش چند روز قبل از منزل خارج شده و دیگر به مشهد باز نخواهد گشت! با اعلام این شکایت، بررسی های پلیس برای ردیابی مرد گم شده آغاز شد اما همه پیگیری ها بی نتیجه ماند تا این که مدت ها بعد، سرنوشت این پرونده به گونه ای رقم خورد که احتمال قتل Murder مرد 45 ساله وجود داشت.

به همین دلیل، همسر این مرد و افراد دیگری از مرتبطان با پرونده و به ویژه کسانی که با «محمدرضا-ن» (مرد گم شده) ارتباط داشتند، مورد بازجویی قرار گرفتند و برخی از آنان نیز با صدور دستور قضایی برای مدت اندکی روانه زندان Prison شدند اما باز هم هیچ سرنخی از جنایت به دست نیامد و همسر محمدرضا با قرار قانونی از زندان آزاد شد.

اواخر سال 1395 بود که قاضی کاظم میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) رسیدگی به پرونده گم شدن مرد 45 ساله را به عهده گرفت و با مطالعه اوراق رنگ و رو رفته پرونده، پا به تاریکخانه سرگذشت افرادی گذاشت که حدود پنج سال قبل در ماجرای گم شدن «محمدرضا» مورد بازجویی قرار گرفته بودند. در این میان، ناگهان نامی مرموز توجه قاضی ریزبین جنایی را به خود جلب کرد.

«مغول» صفتی که برای «علی-ب» یکی از دوستان نزدیک مرد گم شده به کار رفته بود. قاضی میرزایی «ذره بین» دانش و تجربه قضایی را روی نام «مغول» متمرکز کرد چرا که بخش کوچکی از محتویات پرونده به ارتباط همسر «محمدرضا» با «مغول» اشاره می کرد.

  این گونه بود که قاضی ویژه قتل عمد، دست نوشته مرد گم شده را دوباره مورد بررسی های دقیق کارشناسی قرار داد و از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی خواست با توجه به سوسوی روزنه هایی در تاریکخانه این پرونده، به کنکاش های پلیسی با شگردهای اطلاعاتی بپردازند.

بنابراین به دستور سرهنگ کارآگاه «حمید رزمخواه» (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروه زبده‌ای از کارآگاهان اداره جنایی با نظارت و فرماندهی مستقیم سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) مامور تحقیقات گسترده در این پرونده پیچیده شدند. بررسی های مقدماتی گروه کارآگاهان که به سرپرستی سرهنگ رضوی (رئیس دایره مفقودی ها) انجام شد، بیانگر آن بود که دست نوشته مذکور مدتی قبل از گم شدن مرد 45 ساله نوشته شده است!!

این در حالی بود که قاضی میرزایی دستوراتی را برای بررسی وضعیت اجتماعی و اخلاقی کنونی همسر محمدرضا صادر کرده و از کارآگاهان خواسته بود تحقیقاتی را درباره سیم کارت های مخفی این زن آغاز کنند، دیگر بوی جنایت از این پرونده به مشام می رسید.

با این سرنخ‌ها، تلاش شبانه روزی کارآگاهان در کنار مقام قضایی، ادامه یافت و جلسات کارشناسی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این پرونده در برخی موارد با حضور سرهنگ رزمخواه و قاضی میرزایی گاهی تا ساعت‌های بامدادی به طول می انجامید. بنابراین گزارش، بعد از مدت ها فعالیت های اطلاعاتی و عملیاتی که در شاخه های مختلف پلیسی صورت گرفت، در نهایت سرنخ هایی به دست آمد که نشان می داد «مغول» از یک سال قبل از جنایت با محمدرضا آشنا شده بود و به منزل او رفت و آمد داشت و از سوی دیگر نیز همسر محمدرضا مدتی قبل ازدواج کرده و با شوهرش زندگی می کند.

اما پیدا شدن چندین سیم کارت مخفی از «ز-ف» (زن مرد گم شده) و بررسی پیامک های ارسالی آن، ماجرای ارتباط شیطانی بین او و مغول را فاش کرد. این گونه بود که بلافاصله با درخواست سرگرد خداوردی نژاد (افسر پرونده) و صدور دستورات ویژه از سوی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، زن 34 ساله دستگیر شد. او که هنوز مانند سال های گذشته قصد داشت خود را بی خبر از ماجرای گم شدن همسرش نشان دهد، وقتی در برابر شواهد و دلایل مستند قرار گرفت ناگهان بغض شش ساله اش ترکید و در حضور قاضی میرزایی و کارآگاهان اداره جنایی، گریه کنان گفت: «مغول» مرا فریب داد، او به خانه ما رفت و آمد داشت تا این که با توسل به ترفندهای حیله گرانه مرا به شوهرم بدبین کرد و در نهایت از من خواست شوهرم را به قتل برسانم اما من گفتم که جرئت این کار را ندارم تا این که او چند قرص تهیه کرد و به من گفت: این ها را به شوهرت بخوران! بعد با من تماس بگیر!

شب حادثه  من قرص را در چای همسرم حل کردم و به او خوراندم.

وقتی او بی حال شد، در حیاط را باز کردم و مغول به داخل خانه آمد و او را با روسری خفه کرد سپس جسد را با پراید خودش به روستای سهل الدین برد و داخل چاه متروکه انداخت.

این زن در ادامه اعتراف کرد: چند سال بعد از این ماجرا من با همان دست نوشته موفق شدم طلاق غیابی بگیرم و اکنون در حالی ازدواج کرده ام که دختر 11 ساله ام نیز که آن زمان پنج ساله بود با من زندگی می کند!

 در پی اعترافات این زن، بلافاصله مغول نیز با صدور دستوری از سوی قاضی ویژه قتل عمد دستگیر و روز گذشته با حضور امدادگران آتش نشانی بقایای جسد مرد گم شده از عمق 20 متری نخاله های چاه متروکه بیرون کشیده شد. تحقیقات بیشتر درباره این جنایت هولناک همچنان ادامه دارد.

آیا این مطلب مفید بود؟
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید