راز موهای در دست مقتول چیست

پرونده قتل زن جوانی که در خانه اش به قتل رسیده است هنوز در هالهای از ابهام است و کسی نمی داند که صاحب موهای در دست مقتول کیست وآیا او قاتل است یا نه ؟ 

15 آبان ماه سال 89 مرد جوانی در تماس با پلیس از سناریوی هولناک به قتل رسیدن همسرش در خانه خبر داد و خیلی زود تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آکاهی تهران همراه بازپرس کشیک قتل در صحنه جرم حاضر شدند.
زن جوان با ضربات چاقو به قتل رسیده بود و هیچ آثاری مبنی بر سرقت وجود نداشت و تنها معمای پیش روی ماموران کیف بود که در آن یک چاقو و ساطور قرار داشت.

مرد جوان به ماموران گفت: روزها در یک کارگاه کار می کنم وعصرها در یک تاکسی تلفنی مشغول به کار هستم تا اینکه امروز پس از پایان کارم وقتی به خانه برگشتم هر چه صدای زنگ را به صدا در آوردم همسرم که در خانه بود جواب نداد و با کلیدی که همراهم بود در را باز کردم و وارد خانه شدم.

وی افزود: ابتدا فکر کردم همسرم را برق گرفته اما وقتی خون های کف سالن را دیدم متوجه سناریوی هولناک شدم و وقتی جسد همسرم را که روی زمین افتاده بود تکان دادم شوکه شدم و فقط توانستم با مادرم تماس بگیرم که او نیز پلیس را با خبر کرد.

تیم تحقیق در بررسی از محل جنایت با تارهای مویی که در دستان قربانی بود روبرو شدند که نشان از درگیر شدن قاتل و زن جوان را داشت که در این مرحله تارهای مو برای تحقیقات پزشکی به آزمایشگاه فرستاده شد.

بدین ترتیب کارآگاهان پی بردند که شوهر جوان که به تازگی معتاد شده است با همسرش دچار اختلاف شده و روز حادثه نیز همسایه مشاهده کردند که این مرد ظهر به خانه آمده و پس از دقایقی با چهره ای هراسان از خانه خارج شده اشت.

در ادامه تحقیقات ماموران با لباس های خونی شوهر جوان داخل یکی از کمدهای خانه روبرو شدند که اینبار مرد جوان ادعا کرد هنگام خرد کردن گوشت مقداری خون روی پیراهنش ریخته شده است که بی توجه به این موضوع آن را داخل کمدم گذاشتم.

در این مرحله شوهر جوان به عنوان متهم اصلی پرونده دستگیر شد و با توجه به اینکه تارهای مو با موهای شوهر جوان مطاقبت نداشت این فرضیه پیش روی ماموران قرار گرفت که این مرد با صحنه سازی و داستانسرایی هایش چند تار مو در دست زنش قرار داده تا بتواند با این شیوه مسیری تحقیقات پلیس را روی افراد دیگر متمرکز کند و خودش بی گناه معرفی شود.

پس از دستگیری و قرار مجرمیت در حالیکه شوهر جوان به قتل همسرش اعتراف نکرده بود برای صدور حکم در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران مورد محاکمه قرار گرفت و این مرد به عنوان قاتل همسرش از سوی دادگاه به قصاص نفس - اعدام - محکوم شد اما شعبه 6 دیوان عالی کشور پس از بررسی این پرونده با توجه به نقض هایی که در پرونده وجود داشت دستور داد تا پرونده برای رسیدگی مجدد در شعبه هم عرض بررسی شود.
 شوهر جوان برای تحقیقات دوباره از زندان به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و پیش روی بازپرس داستان جدیدی را مطرح کرد.

این مرد گفت: بازهم می گویم و صدبار دیگر هم از من بازجویی شود می گویم که من قاتل نیستم.

وی افزود: در این سالها به خاطر شوکی که به من وارد شده بود قدرت فکر کردن زیادی نداشتم و پس از مدتها هم صحبتی با وکیلم به این نتیجه رسیدم که قتل همسرم می تواند از سوی دوستم که در دوران ترک اعتیاد در کمپ با من بود صورت گرفته باشد.

وی افزود: احتمال می دهم دوست صمیمی دوران ترک اعتیادم به بهانه آزار و اذیت همسرم وارد خانه شده و او را به قتل رسانده است.
بنابه این گزارش؛ اقدامات قضایی در این پرونده هنوز ادامه دارد.

آیا این مطلب مفید بود؟ 1
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید