در میان همه غم های دنیا ، غم بی پدری سخت غمیست و از همین رو انتخاب یک شعر تسلیت پدر برای کسی که این گوهر ارزشمند را از دست داده است مسئله ای مهم و حساس است . اگر شما هم از جمله کسانی هستید که زبانتان قاصر است می توانید از بهترین نمونه های شعر تسلیت فوت پدر که تانما گرد آوری کرده است استفاده کنید
زیباترین اشعار برای تسلیت فوت پدر
از دست دادن پدر غم بزرگیست و نوشتن پیام تسلیت برای کسی که پدرش را در خاک گذاشته است کاری دشوار و انتخاب یک شعر تسلیت پدر برای کسی که پدر خود را از دست داده است مسئله ای مهم و حساس است . اگر شما هم از جمله کسانی هستید که زبانتان قاصر است و نمی دانید برای کسی که به تازگی پدر خود را از دست داده چه پیام تسلیتی بنویسید می توانید از بهترین نمونه های شعر تسلیت فوت پدرکه تانما گرد آوری کرده است استفاده کنید.
شعر عاشقانه تسلیت فوت پدر
شعر عاشقانه تسلیت فوت پدر
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز هر کجا می نگرم روی تو پیاست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز
گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است
گوهر از خاک بر آرند و عزیزش دارند
بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود
او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
قسم برجامه ی پاکی که از عشقت به تن کردم
که تا جان دربدن دارم فراموشت نخواهم کرد
چه خوش باشد در این دنیای فانی
به خوش نامی نمودن زندگانی
که بعد از ما بسی گردش کند چرخ
نماند جز نکونامی نشانی
گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز
خوشا آن کس که نیکی حاصل اوست
پیاپی عشق یزدان در دل اوست
خوشا آن کس که بعد ترک دنیا
بهشت جاودانی منزل اوست
رفت آن یار داغ و صد اندوه
به دل داغدار یار نهاد
ما پس ز ماندگان قافله ایم
او به منزل رسید و بار نهاد
در سوگ توام ناله ز عیوق گذر کرد
داغ تو، دل سوخته را سوخته تر کرد
آهی که به یادت ز دل زار بر آمد
از کوه گذر کرد و بر افلاک اثر کرد
ای کاش گذر زمان در دستانم بود:
آنوقت لحظه های با او بودن را آنقدر طولانی میکردم
که برای بی او بودن دیگر وقتی نمیماند.
من امشب از فراق یار میگریم
بسان عاشقان زار میگریم
رفیق نیمه راه شد یار دیرینم
دلم افسرده است بسیار میگریم
یک چند به کودکی ، به استاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم !
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک برآمدیم و بر باد شدیم !!
زندگی راه درازیست، حریفش مرگ است عمر یک غصه و پایان ظریفش مرگ است
زیستن پرسش سختیست که عمری با ماست پاسخ منطقی و نرم و لطیفش مرگ است
این طرف رهگذری، نام عزیزش انسان آن طرف همسفری، اسم شریفش مرگ است
داغ یاران سفر کرده چه سنگین داغیست داغی آن گونه که یک سوز خفیفش مرگ است
زندگی یک غزل نیمه تمام است ای دل که به هر وزن بگوییم ردیفش مرگ است موسیقی عجیبی ست مرگ