انتخاب اسم پسرانه دخترانه هم وزن می تواند مشکل باشد. حال اگر شما صاحب فرزندانی دوقلو باشید و یا دو فرزند داشته باشید و تصمیم بگیرید تا اسامی دختر پسر هم آوا را پیدا کنید، کمی کارتان مشکل خواهد بود. از آن جا که انتخاب اسم مسئولیتی سنگین برای والدین است لذا در اینجا برخی از اسامی دخترانه پسرانه هم آوا همراه با معنی آن ها در کنار هم چیده شده اند تا به شما برای انجام این مسئولیت سنگین یعنی انتخاب از اسامی پسرانه دخترانه هم وزن کمک کنیم.

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با الف


  • اَنوشا و اَرشیا

انوشا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: anušā) بی مرگ و جاویدان - شادی و خوشحالی و شادمانی، همچنینن ماندنی و جاودانه، صورتی از نغوشا، پیرو مانی

ارشیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: آرامی
معنی: (تلفظ: aršiyā) به لغت زند و پازند تخت و اورنگ شاهان را می گویند، گاه، تخت - تخت پادشاهی، هزوارش

  • اُلگا و الیا

الگا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: سرزمین، ناحیه؛ (اَعلام) قدیسه الگا [حدود 890-969 میلادی] اولین قدیسه ی روسی، همسر و نایب السلطنه ی امیر کِیف [945-957 میلادی]، که مسیحی شد و مسیحیت را در روسیه رواج داد.

الیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عبری
معنی: الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان

  • اِلسانا و اِرمیا

السانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عبری
معنی: بانوی پاک و مقدس یا الهه پاک و مقدس می باشد

ارمیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عبری
معنی: (تلفظ: ermiyā) (عبری) (= یرمیا )، لفظ یرمیا یعنی یهوه به زیر می اندازد، (در اعلام) نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، پسر حلقیا و دومین انبیاء اعظم عهد عتیق یرمیا - ارمیا، بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع)

  • اِلناز و ایلیا

الناز

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی,ترکی
معنی: ناز ترین یا محبوب ترین فرد یک قوم یا طایفه - ال (ترکی) + ناز (فارسی )، ایل ناز موجب نازش ایل

ایلیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: iliyā) در لغت سُریانی و همین طور در تورات نام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) است در قاموس کتاب مقدس ایلیا همان الیاس است الیاس - راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات

نام پسرانه دخترانه هم وزن

نام پسرانه دخترانه هم وزن

  • اِلیکا و الیا

الیکا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: elikā) (سنسکریت) هیل [= هِل، دانه ی معطر گیاهی از تیره ی زنجبیلیها]، (در عربی) قاقله ی صغار، (در هندی) لاچی - نام روستایی در مازندران

الیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عبری
معنی: الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان

  • اِلینا و امیرسام

الینا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: نعمت و فراوانی برای ما - نام روستایی در نزدیکی رودیار

امیرسام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: حاکم بلند مرتبه

  • ایپک و امیرعلی

ایپک

نوع: دخترانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: ابریشم، حریر، ابریشمی.

امیرعلی

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: amir ali) (عربی) امیر و حاکم بزرگ و بلند قدر، پادشاه شریف و توانا - مرکب از امیر (پادشاه) +علی (بالا رفتن و صعود کردن)

  • آتریسا و ایلیا

آتریسا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ātrisā) آتش گون، آذرگون و مانند آتش، (به مجاز) زیبا رو - آذرگون مانند آتش، دختری با چهره ای زیبا و برافروخته مرکب از آتری (تغییر یافته آذر، آتر، آتری) + پسوند مشابهت

ایلیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: iliyā) در لغت سُریانی و همین طور در تورات نام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) است در قاموس کتاب مقدس ایلیا همان الیاس است الیاس - راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات

  • آترین و آرتین

آترین

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ātarin) (آتر = آتش + ین (پسوند نسبت) )، منسوب به آتش، آتشین، (به مجاز) زیبارو - آذرین مانند آتش، زیبا و پر انرژی

آرتین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārtin) منسوب به آرت، پاکی و تقدس، (به مجاز) پاک و مقدس، (در اعلام) هفتمین پادشاه ماد - آرش، عاقل و زیرک، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است

  • آتنا و آتین

آتنا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فرانسه
معنی: (تلفظ: ātenā) (عربی) از واژه های قرآنی در سوره بقره، آل عمران و کهف به معنای عطا کن به ما، ببخش به ما، (در یونان باستان) (در اعلام) آتنا رب النوع یونانی مظهر اندیشه، هنرها، دانش ها و صنعت، دختر زئوس و الهه ای است که اسم خود را به شهر ' آتن ' داده - در اساطیر یونان، خدای اندیشه، هنر، دانش، و صنعت

آتین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی
معنی: (تلفظ: ātin) در لغت زند و پازند به معنی موجود شده و پیدا گردیده و به هم رسیده می باشد - در زبان زند و پازند جدید، نو، بوجود آمد

  • آتوسا و آتیلا

آتوسا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: یونانی
معنی: نام مادر داریوش کبیر و دختر کوروش کبیر آتوسا بوده است - نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی

آتیلا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ātilā) (ترکی) (آت به معنی اسب + یلا (صفت) )، به معنی چابک، شجاع، نامی، نامدار، (در اعلام) پادشاه هون ها - نام پادشاه قبیله هون که امپراطوری روم شرقی را شکست داد

  • آتوسا و آبتین

آتوسا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: یونانی
معنی: نام مادر داریوش کبیر و دختر کوروش کبیر آتوسا بوده است - نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی

آبتین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی
معنی: (تلفظ: ābtin) (در اعلام) نام پدر فریدون که صحیح آن آتبین است آتبین - روح کامل، انسان نیکو کار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی

  • آدرینا و ادیب

آدرینا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ādarinā) [ (آدر = آتش + ین (پسوند نسبت) + الف اسم ساز) ]، آتشین، سرخ روی، (به مجاز) زیبارو - آتشین، سرخ رو، دختر زیبا رو، بانوی آتشین

ادیب

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: adib) (عربی) زیرک، نگاهدارنده ی حد همه چیز، با فرهنگ، دانشمند، خداوند ادب، آن که در علوم ادبی تخصص دارد، متخصص ادبیات، سخن دان، سخن شناس، (در قدیم) آراسته به ارزش های اخلاقی، آداب دان، (در اعلام) ادیب پیشاوری ادیب و شاعر (1260 هـ ق) - سخن دان، سخن شناس، معلم، مربی

اسم دخترانه پسرانه شیک هم وزن

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن

  • آدرینا و آدرین

آدرینا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ādarinā) [ (آدر = آتش + ین (پسوند نسبت) + الف اسم ساز) ]، آتشین، سرخ روی، (به مجاز) زیبارو - آتشین، سرخ رو، دختر زیبا رو، بانوی آت

آدرین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: لاتین
معنی: آدریانوس، به فتح ی، یکی از پادشاهان روم که فتوحات زیادی داشت و به ادبیات علاقمند بود

  • آدنیس و آدرین

آدنیس

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فنیقی
معنی: آدونیس، گلی به رنگ زرد و قرمز که فقط هنگام تابش خورشید باز می شود

آدرین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: لاتین
معنی: آدریانوس، به فتح ی، یکی از پادشاهان روم که فتوحات زیادی داشت و به ادبیات علاقمند بود

  • آذین و آیدین

آذین

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āzin) زیور، زیب، زینت، آرایش، (در قدیم) آیین، رسم و قاعده - زینت، زیور، نام یکی از فرماندهان سپاه بابک خرم دین، نام پهلوانی در ویس و رامین

آیدین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: روشنایی - شفاف و روشن، درخشنده مانند ماه

  • آراگل و آراد

آراگل

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: آراینده گلها، زیبا کننده گلها

آراد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārād) (در اعلام) نام فرشته ی موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که به روز آراد متعلق است، نام روز بیست و پنجم ماه شمسی، (در پهلوی) آرای، آراینده - آراج، نام روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم که در این روز نو پوشیدن را مبارک و سفر را شوم می دانند

  • آرالیا و آراز

آرالیا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: انگلیسی
معنی: نام عمومی گروهی از گیاهان علفی، درختی، و درختچه ای که بعضی از آنها زینتی اند

آراز

نوع: پسرانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: (تلفظ: ārāz) (ترکی) ارس، (در اعلام) قهرمان منسوب به طایفه ی آس + نکآراس - گویش ترکی رودخانه ارس

  • آرالیا و ایلیا

آرالیا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: انگلیسی
معنی: نام عمومی گروهی از گیاهان علفی، درختی، و درختچه ای که بعضی از آنها زینتی اند

ایلیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: iliyā) در لغت سُریانی و همین طور در تورات نام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) است در قاموس کتاب مقدس ایلیا همان الیاس است الیاس - راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات

اسم دختر و پسر

اسم دختر و پسر

  • آرام و هونام

آرام

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārām) سکون، ثبات، آسایش، طمأنینه، صلح، آشتی، راحت، (در قدیم) مایه ی آرامش، آرامش بخش، تسلی بخش - آهسته ساکت سنگینی و وقار مکان خلوت

هونام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: hu nām) نیک نام، خوش نام - خوشنام، نیک نام

  • آرشیدا و آرشام

آرشیدا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āršidā) (آر + شید + الف اسم ساز) آریائی درخشان - بانوی درخشان آریایی، بانوی آراسته و درخشان، مرکب از آر + شید + الف تانیس، آر به دومعنی به کار می رود اول

آرشام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āršām) دارای زور خرس، خرس نیرو، (در اعلام) پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی - به معنی خرس و به معنی زور، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی

  • آرمانا و آرمین

آرمانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: امیدوار آرزومند، مرکب از آرمان + الف فاعلی

آرمین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārmin) (در اعلام) نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی، نژاد آرمین کی آرمین - از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز

  • آرمیتا و آرتا

آرمیتا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی
معنی: آرامش یافته، الهه نعمت - الهه نعمت، آرامش یافته

آرتا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: پاک، نام پهلوان ایرانی - ارتا (به فتح الف) در اوستا به معنای مقدس آمده است

  • آرمیتا و رامتین

آرمیتا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی
معنی: آرامش یافته، الهه نعمت - الهه نعمت، آرامش یافته

رامتین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: rāmtin) نام شخصی که واضع چنگ بوده رامین - نام یکی از نوازندگان و موسیقیدانان در زمان ساسانیان که واضع ساز چنگ بوده است

  • آرمیس و آرمین

آرمیس

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: هرمس، از خدایان اولمپی، نام پسر زئوس و مایا

آرمین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārmin) (در اعلام) نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی، نژاد آرمین کی آرمین - از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز

  • آرمیس و آرسام

آرمیس

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: هرمس، از خدایان اولمپی، نام پسر زئوس و مایا

آرسام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārsām) گونه ای دیگر از واژه ی آرشام، آرشام - آرشام، خرس، زورمند، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی

اسم دخترانه پسرانه قشنگ هم آوا

اسم دخترانه پسرانه قشنگ هم آوا

  • آرمینا و آروین

آرمینا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: الهه زیبایی - دختر همیشه پیروز، بانوی مقتدر، الهه زیبایی

آروین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārvin) امتحان و آزمایش و تجربه، آزموده و آزمایش شده - تجربه، آزمایش امتحان آزمون

  • آروشا و ارشیا

آروشا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: درخشان، نورانی باهوش، نام دختر داریوش سوم

ارشیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: آرامی
معنی: (تلفظ: aršiyā) به لغت زند و پازند تخت و اورنگ شاهان را می گویند، گاه، تخت - تخت پادشاهی، هزوارش

آریانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āriyānā) منسوب به آریا، آریایی، نامی است که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آریائی ها داده بودند، نام قدیم ایران، ]' اراتُستن ' یونانی نخستین نویسنده ی خارجی است که این اسم (آریانا) را استعمال کرده و قسمتی از ایران را آریانا نامیده[ - نامی که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آریایی ها داده بودند

آریان

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فرانسه
معنی: (تلفظ: āriyān) منسوب به آریا، آریایی، آریا - بانوی بسیار مقدس، نام دختر مینوس پادشاه اساطیری یونان

  • آریانا و آریا

آریانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āriyānā) منسوب به آریا، آریایی، نامی است که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آریائی ها داده بودند، نام قدیم ایران، ]' اراتُستن ' یونانی نخستین نویسنده ی خارجی است که این اسم (آریانا) را استعمال کرده و قسمتی از ایران را آریانا نامیده[ - نامی که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آریایی ها داده بودند

آریا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āriyā) آزاده، نجیب، شعبه ای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران، هند و اروپا ماندگار شده اند، نژاد هند و اروپایی - نژاد هندوارپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم زندگی می کردند و بعدها به دو بخش بزرگ تقسیم شدند گروهی به هند و ایران آمدند و گروهی به اروپا رفتندنام میهن عزیز ما ایران از این‎ ‎کلمه گرفته شده است

  • آریانا و آرین

آریانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āriyānā) منسوب به آریا، آریایی، نامی است که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آریائی ها داده بودند، نام قدیم ایران، ]' اراتُستن ' یونانی نخستین نویسنده ی خارجی است که این اسم (آریانا) را استعمال کرده و قسمتی از ایران را آریانا نامیده[ - نامی که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آریایی ها داده بودند

آرین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: انگلیسی
معنی: مرد آریایی - آریایی نژاد، از نسل آریایی

  • آریسان و آرسام

آریسان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārisān) (آری = آریایی + سان (پسوند شباهت) )، مانند آریایی - مرکب از آری به معنای آریایی بعلاوه پسوند مشابهت، دختری که مانند آریاییان اصیل و نجیب است

آرسام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ārsām) گونه ای دیگر از واژه ی آرشام، آرشام - آرشام، خرس، زورمند، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی

  • آسو و آریو

آسو

نوع: دخترانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: āsu) (کردی) به معنی افق طلایی، (در پهلوی) صورت پهلوی واژه ی ' آهو '، (در اوستایی) آسو به معنای تندی، شتاب و کوشا آمده است - شفق، هنگام طلوع خورشید، همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند، نام محلی در مسیرلار به لنگه

آریو

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āriu) (آری = آریا + او/، u/ (پسوند نسبت و شباهت) )، منسوب به قوم آریایی، شبیه آریائیان، آریایی - نام یکی از سرداران بزرگ ایرانی زمان داریوش سوم پادشاه هخامنشی در نبرد با اسکندر مقدونی

  • آلما و ایلیا

آلما

نوع: دخترانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: (تلفظ: ālmā) درخت سیب جنگلی، در زبان ترکی به سیب آلما می گویند، (درخت سیب جنگلی را در رودسر سیب، هسیب و هسی و در طوالش سف و در ارسباران و آستارا ' آلما ' می خوانند) - سیب، کنایه از زیبایی

ایلیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: iliyā) در لغت سُریانی و همین طور در تورات نام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) است در قاموس کتاب مقدس ایلیا همان الیاس است الیاس - راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات

  • آناهید و آوید

آناهید

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: الاهه پاکی - آناهیتا، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است

آوید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āvid) دانش، خرد، عقل (در زبان اوستایی کلمه های ' آوید، وید، ویدا ' هر سه به یک معنی به کار رفته است) - مشتاق و خواهان

  • آناهید و وحید

آناهید

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: الاهه پاکی - آناهیتا، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است

وحید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: vahid) (عربی) یگانه، یکتا، بی نظیر، (در حالت قیدی) (در قدیم) جدا از دیگران، تنها - یگانه، یکتا، بی نظیر

  • آوین و آوید

آوین

نوع: دخترانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: āvin) (آو = آب + ین (پسوند نسبت) )، به رنگ آب، مانند آب، زلال، پاک، (در کردی) عشق - عشق

آوید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āvid) دانش، خرد، عقل (در زبان اوستایی کلمه های ' آوید، وید، ویدا ' هر سه به یک معنی به کار رفته است) - مشتاق و خواهان

  • آوینا و آوید

آوینا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی,فارسی
معنی: بانوی که مثل آب زلال و پاک است این اسم ازآو یائاوکه درزبان کردی به معنی آب و وینه یاوینا به معنی به مانندتشکیل شده است وریشه اصلی این نام درزبان اوستایی وپهلوی ازنامهای دیرین وشیرین وپرمعنی است ودرآخراینکه ئه وین درکردی به معنی عشق میباشد - دختر پاک، بانویی که مثل آب زلال است مرکب از آو (آب) + ین نسبت + الف تانیث

آوید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: āvid) دانش، خرد، عقل (در زبان اوستایی کلمه های ' آوید، وید، ویدا ' هر سه به یک معنی به کار رفته است) - مشتاق و خواهان

نام دختر پسر هم وزن

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن

  • آیسان و ساسان

آیسان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی,ترکی
معنی: (تلفظ: āysān) (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + سان (پسوند شباهت) )، مثل ماه، همانند ماه، مهسا، (به مجاز) زیبارو - آی (ترکی) + سان (فارسی) زیبا، مانند ماه

ساسان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāsān) (در اعلام) سر سلسله ساسانیان (پیش از اسلام )، (در اعلام) مردی از نجبای پارس - تنها و گوشه نشین، درویش، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام جد اردشیر مؤسس سلسله ساسانیان

  • آیسان و آیدین

آیسان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی,ترکی
معنی: (تلفظ: āysān) (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + سان (پسوند شباهت) )، مثل ماه، همانند ماه، مهسا، (به مجاز) زیبارو - آی (ترکی) + سان (فارسی) زیبا، مانند ماه

آیدین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: روشنایی - شفاف و روشن، درخشنده مانند ماه

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ب


  • باران و باراد

باران

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: bārān) (در علوم زمین) قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد می شود، (در عرفان) باران کنایه از فیض حق تعالی و رحمت شامله اوست، که از عالم غیب بر ممکنات فایض گردد و ممکنات بر حسب مراتب استعداد، استفاضه نمایند غلبه عنایات را نیز که در احوال سالک حاصل شود از فَرَح و تَرَح باران گویند - قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آب موجود در جوّ زمین ایجاد می شود و بر زمین می ریزد

باراد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت امده است

  • باران و سامان

باران

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: bārān) (در علوم زمین) قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد می شود، (در عرفان) باران کنایه از فیض حق تعالی و رحمت شامله اوست، که از عالم غیب بر ممکنات فایض گردد و ممکنات بر حسب مراتب استعداد، استفاضه نمایند غلبه عنایات را نیز که در احوال سالک حاصل شود از فَرَح و تَرَح باران گویند - قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آب موجود در جوّ زمین ایجاد می شود و بر زمین می ریزد

سامان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāmān) سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش چیزی یا کاری، ثروت، دارایی، قوت، توانایی، (در قدیم) صبر، آرام و قرار، (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' می گفتند - سرزمین، ناحیه، ترتیب و روش کاری، نظام، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان

  • بنیتا و بِنیامین

بنیتا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: دختر بی همتای من

بنیامین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عبری
معنی: (تلفظ: benyāmin) (عبری) (در اعلام) آخرین پسر حضرت یعقوب (ع) و برادر تنی حضرت یوسف (ع) که پدرش (حضرت یعقوب) وی را بنیامین نامید یعنی پسر دستِ راست من - پسر دست راست، نام کوچکترین پسر یعقوب و راحیل

اسم دخترانه پسرانه هم آوا

اسم دخترانه پسرانه هم آوا

  • بهدیس و بهداد

بهدیس

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: behdis) (به + دیس (پسوند شباهت) )، خوش رنگ، مانند خوبی و نیکی - مانند به (به میوه ای خوش عطر و بو)

بهداد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: behdād) در کمال عدل و داد - آفریده خوب

دانشنامه عمومی

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با پ


  • پَرنیا و بردیا

پرنیا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: parniyā) (= پرنیان )، پرنیان - فرنیا

بردیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: bardiyā) (در یونانی، smeydis) (در اعلام) دومین پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجه (سومین پادشاه هخامنشی) است که در اوستایی به معنای ' بلند پایه ' است بَردیا ظاهراً به امر کمبوجیه کشته شد - نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه

  • پَرنیان و پرهام

پرنیان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: parniyān) (در قدیم) پارچه ای ابریشمی دارای نقش و نگار، نوعی پارچه ی حریر که برای نوشتن به کار می بردند، پرده ی نقاشی - پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار

پرهام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: طبیعت/ الهه تقدیر کننده طبیعت - برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است

  • پانته آ و پَرهام

پانته آ

نوع: دخترانه
ریشه اسم: یونانی
معنی: نام زیبا ترین زن آسیا در زمان کورش که همسر سردار شوشی که سپاه ایران را مجهز به ارابه های جنگی کرد - نام همسر آبرداتاس که در زمان کوروش، پادشاه شوش بود

پرهام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: طبیعت/ الهه تقدیر کننده طبیعت - برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است

  • پانیذ و پرهام

پانیذ

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: pāniz) (= پانید )، قند مکرر، شکر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر می ساختند - شکر، فانیذ

لغت نامه دهخدا

پرهام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: طبیعت/ الهه تقدیر کننده طبیعت - برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است

  • پاییز و پارسا

پاییز

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: هنگام پاییز، برگ ریزان، مجازا دختر زیبا رو

پارسا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: pārsā) آن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس، عارف، دانشمند - پرهیزکار، مؤمن

اسم دخترانه پسرانه

اسم دخترانه پسرانه

  • پرستو و پدرام

پرستو

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: parasto) پرنده ای با جثه ای کمی بزرگتر از گنجشک و سیاه و سفید، چلچله - پرنده ای سیاه و سفید با بالهای باریک که مهاجر است

پدرام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: pedrām) آراسته، نیکو، خوشدل، شاد، سرسبز وخرم، مبارک، فرخ، خجسته، شادی، خوشحالی - سرسبز، خرم، شاد و خوش

  • پرناز و پندار

پرناز

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: مرکب از پر + ناز (زیبا، قشنگ)

پندار

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن

  • پروا و پویا

پروا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: parvā) هراس، فرصت و زمان پرداختن به کاری، (در قدیم) فراغت و آسایش، (در قدیم) (به مجاز) توجه خاطر، توجه - ملاحظه، فرصت و زمان پرداختن به کاری، فراغت و آسایش، توجه

پویا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: puyā) ویژگی آن که حرکت می کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است، (در قدیم) آن که برای به دست آوردن چیزی می کوشد، دونده پی چیزی وجوینده ی آن - آن که دارای حرکت و پیشروی است

  • پریسان و توفان

پریسان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: parisān) (پری + سان (پسوند شباهت) )، چون پری، کنایه از زیبا روی است - مانند پری، دختری که مثل پری زیبا است، بانویی زیبا چون پری

توفان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: آرامی
معنی: (تلفظ: tufān) (= طوفان )، جریان هوایی بسیار شدید معمولاًَ همراه باران، برف، تگرگ یا رعد و برق، غوغا، هیاهو - طوفان، معرب از آرامی، جریان هوای بسیار شدید، هیاهو و غوغا

  • پریسان و حسان

پریسان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: parisān) (پری + سان (پسوند شباهت) )، چون پری، کنایه از زیبا روی است - مانند پری، دختری که مثل پری زیبا است، بانویی زیبا چون پری

حسان

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: hesān) (عربی) بسیار نیکو، بسیار خوب، نیکروی، (در اعلام) حسان بن ثابت شاعر رسول اکرم (ص) - زیبارویان، نیکوان

  • پندار و جهانیار

پندار

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن

جهانیار

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: یاور و یاور مردم جهان

  • پوپک و بابک

پوپک

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: pupak) (در قدیم) هدهد، پوپوک - پرنده ای که تاجی از پر بر سر دارد، هدهد

بابک

نوع: پسرانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی,کردی
معنی: (تلفظ: bābak) پرورنده و پدر را گویند، (در قدیم) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی، پدر جان، (در اعلام) نام دلاور ایرانی که از سوی اردوان فرمانروای اصطخر بود، نام موبدی در روزگار انوشیروان که دیوان عرض و سپاه به دست وی بود - استوار، پدر کوچک، پاپک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدراردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی، تخلص شاعرکرد «علی اصغر سریری» (نگارش کردی

  • پینار و پندار

پینار

نوع: دخترانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: (تلفظ: pinār) (ترکی) به معنی چشمه - سرچشمه

پندار

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن

نام پسر و دختر

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ت


  • تَندیس و داتیس

تندیس

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: tandis) مجسمه، (در قدیم) بت، تصویر برجسته، تمثال، (به مجاز) زیبا روی - مجسمه

داتیس

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: dātis) (در اعلام) سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی وی نیز پدر هرماتیز از فرماندهان سواره نظام خشایارشاست - نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی

  • تِلما و تیام

تلما

نوع: دخترانه
ریشه اسم: لاتین,انگلیسی
معنی: (تلفظ: telmā) (عربی) گندمگون - امید و آرزو

تیام

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: لری
معنی: (تلفظ: tiyām) (لُری) چشمانم، (به مجاز) عزیز و گرامی - در گویش لرستان به معنی چشمانم، بسیار عزیز و دوست داشتنی

  • تابان و سامان

تابان

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: tābān) دارای نور و روشنی، درخشان، روشن - روشن، درخشان، ریشه تاباندن

سامان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāmān) سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش چیزی یا کاری، ثروت، دارایی، قوت، توانایی، (در قدیم) صبر، آرام و قرار، (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' می گفتند - سرزمین، ناحیه، ترتیب و روش کاری، نظام، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان

  • تارا و دانا

سامان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāmān) سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش چیزی یا کاری، ثروت، دارایی، قوت، توانایی، (در قدیم) صبر، آرام و قرار، (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' می گفتند - سرزمین، ناحیه، ترتیب و روش کاری، نظام، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان

دانا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: dānā) دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم - عاقل، خردمند

  • تارا و طاها

سامان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāmān) سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش چیزی یا کاری، ثروت، دارایی، قوت، توانایی، (در قدیم) صبر، آرام و قرار، (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' می گفتند - سرزمین، ناحیه، ترتیب و روش کاری، نظام، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان

طاها

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: tāhā) (عربی) (= طه )، طه ]طاها نگارش فارسیانه طه می باشد[ - نام سوره ای در قران کریم

  • توتیا و ایلیا

توتیا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: هندی
معنی: (تلفظ: tutiyā) از آبزیان دریایی که در بستر دریا زندگی می کند، نوعی ماده شیمایی که به عنوان سُرمه استفاده می کنند - جانوری دریایی با بدنی مدور که در بستر دریا زندگی می کند، گردی که از آن به عنوان سرمه استفاده می کنند

ایلیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: iliyā) در لغت سُریانی و همین طور در تورات نام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) است در قاموس کتاب مقدس ایلیا همان الیاس است الیاس - راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات

  • تیارا و تیام

نوع: دخترانه
ریشه اسم: لری,فارسی
معنی: (تلفظ: tiyārā) در گویش لری ' تی ' به معنی چشم و ' آرا ' در فارسی به معنی آراستن است روی هم به معنی آراینده ی چشم (؟) - تیه (در گویش لری به معنای چشم) آرا (آراینده) چشم آرا زیبا

تیام

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: لری
معنی: (تلفظ: tiyām) (لُری) چشمانم، (به مجاز) عزیز و گرامی - در گویش لرستان به معنی چشمانم، بسیار عزیز و دوست داشتنی

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ث


  • ثَمین و رادین

ثمین

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: samin) (عربی) گران بها، قیمتی، گران - گران بها، قیمتی

رادین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: جوانمرد - بخشنده، جوانمرد

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ج


  • جانا و جاوید

جانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: jānā) عزیزا، محبوبا - ای جان، ای عزیز

جاوید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: jāvid) (= جاویدان )، جاویدان - همیشگی، ابدی

اسم دوقلو

اسم دوقلو

  • جانا و جویا

جانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: jānā) عزیزا، محبوبا - ای جان، ای عزیز

جویا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: juyā) آن که برای یافتن چیزی یا کسی یا آگاه شدن از چیزی تلاش و جستجو می کند، جستجوگر، جوینده - جستجو کننده، جوینده

  • جانان و جاوید

جانان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: jānān) معشوق محبوب، خوب، زیبا روی - محبوبف معشوق

جاوید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: jāvid) (= جاویدان )، جاویدان - همیشگی، ابدی

  • جیران و راژان

جیران

نوع: دخترانه
ریشه اسم: مغولی
معنی: آهو

راژان

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: rāžān) (کردی) خوابیدن، جنبیدن گهواره، روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه - نام روستایی در نزدیکی ارومیه

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با چ


  • چکاوک و بابک

چکاوک

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: پرنده ای خوش آواز و کمی بزرگ تر از گنجشک که تاج بر سر دارد

بابک

نوع: پسرانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی,کردی
معنی: (تلفظ: bābak) پرورنده و پدر را گویند، (در قدیم) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی، پدر جان، (در اعلام) نام دلاور ایرانی که از سوی اردوان فرمانروای اصطخر بود، نام موبدی در روزگار انوشیروان که دیوان عرض و سپاه به دست وی بود - استوار، پدر کوچک، پاپک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدراردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی، تخلص شاعرکرد «علی اصغر سریری» (نگارش کردی

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ح


  • حنا و دانا

حنا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: hanā) (عربی) گیاهی درختی که گل های سفید و معطر دارد، گرد بسیار نرم سبز رنگی از گیاهی به همین نام - گیاهی درختی که در مناطق گرمسیری می روید و گلهای سفید و معطر دارد

دانا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: dānā) دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم - عاقل، خردمند

  • حمیده و حمید

حمیده

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: hamide) (عربی) (مؤنث حمید) ستوده، پسندیده، (در اعلام) مادر امام موسی کاظم (ع) - مؤنث حمید ستوده شده

حمید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: hamid) (عربی) ستوده، ستایش شده - ستوده، از نامهای خداوند

  • حورا و دارا

حورا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی,فارسی
معنی: (تلفظ: ho (w) rā) (عربی) (در قدیم) (در ادیان) حور، زن زیبای بهشتی، زنِ سفید پوستِ سیاه چشم و موی - زن زیبای بهشتی

دارا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: dārā) برخوردار از چیزی یا در اختیار دارنده ی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند، (در قدیم) (به مجاز) خداوند، (در اعلام) داراب (داریوش )، داریوش - صورت دیگری از داراب و داریوش، نام پادشاه کیانی در شاهنامه و منظومه نظامی

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با خ


  • خزان و ژوان

خزان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: نام سومین فصل سال، پس از تابستان و پیش از زمستان، پاییز

ژوان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: žovān) (کردی) میعادگاه عاشق و معشوق - زمان، میعاد، ملاقات

  • خوشیار و زانیار

خوشیار

نوع: دخترانه
ریشه اسم: کردی
معنی: دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان واقع در شمال سنقر و خاور راه فرعی سنقر به اوعباس.

زانیار

نوع: پسرانه
ریشه اسم: کردی
معنی: یار دانا و دانشمند - دانا، دانشمند

  • خوشین و راشین

خوشین

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: خوش و زیبا

راشین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: rāšin) (راش = نوعی درخت در جنگل های ایران + ین (پسوند نسبت) ) (به مجاز) سر سبز و خرم و با طراوت، به علاوه راشین در برخی منابع راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می گذرد معنی شده است - توشه

اسم خوش آهنگ دو قلو

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با د


  • دَریا و دارا

دریا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: daryā) (در جغرافیا) توده ی بسیار بزرگی از آب، دریاچه، رود بزرگ، (به مجاز) شخص بسیار آگاه و دانشمند در زمینه های گوناگون، (به مجاز) (در تصوف) حقیقت یا ذات حق - توده بسیار بزرگی از آب شور که بخش وسیعی از زمین را در بر گرفته و کوچکتر از اقیانوس است

دارا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: dārā) برخوردار از چیزی یا در اختیار دارنده ی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند، (در قدیم) (به مجاز) خداوند، (در اعلام) داراب (داریوش )، داریوش - صورت دیگری از داراب و داریوش، نام پادشاه کیانی در شاهنامه و منظومه نظامی

  • دُرین و رادوین

درین

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: dorin) (عربی ـ فارسی) (دُر + ین (پسوند نسبت) ) از دُر، ساخته شده از دُر، (به مجاز) گران بها و قیمتی - مانند در و گوهر شئ گرانبها و ارزشمند مرکب از در به معنای مروارید و پسوند شباهت

رادوین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: جوانمرد

  • دنیز و ساویز

دنیز

نوع: دخترانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: دریا

ساویز

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāviz) شخص خوش اخلاق و نیک خو (ی) - خوش خلق، نیکخو

  • دیانا و دایان

دیانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: یونانی
معنی: (تلفظ: diyānā) (اوستایی) نیکی رسان، نیکویی بخش، (در یونانی) رب النوع رومی، دختر ژوپیتر ولاتون، که با آرتمیس یونانیان یکی است - در اساطیر رومی الهه ماه، جنگلها، حیوانات، و زنان هنگام وضع حمل، دیانا در معبدش در رم به عنوان الهه باکره مورد احترام بود، او مطابق آرتمیس در اساطیر یونانی است

دایان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: (تلفظ: dāyān) (کردی) ماما، دایه - سرافرازی

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ر


  • رَستا و رها

رستا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: rostā) (در قدیم) روستا، دِه - رستگار شده، رهایی یافته، از بند جدا شده

رها

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: rahā) نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی - نجات یافته، آزاد

  • رَها و سدرا

رها

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: rahā) نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی - نجات یافته، آزاد

سدرا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: نام درختی در آسمان هفتم بهشت

  • رایان و رایا

رایان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: rāyān) نام کوهی در حجاز و نام شهری و روستایی است - نام کوهی در حجاز

رایا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عبری
معنی: (تلفظ: rāyā) (رای = فکر، اندیشه، تأمل + الف (اسم ساز) )، (به مجاز) فکر و اندیشه - آن که خداوند به او توجه دارد، نام مردی از بنی اسرائیل

  • رایان و شایان

رایان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: rāyān) نام کوهی در حجاز و نام شهری و روستایی است - نام کوهی در حجاز

شایان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: šāyān) (اسم فاعل از شایستن )، شایسته، سزاوار، در خور، (به مجاز) بسیار، فراوان - سزاوار، شایسته، ممکن، مقدور

  • رویا و رایا

رویا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: رؤیا، مجموعه ای از تصاویر، افکار، و احساسات که در حالت خواب بطور غیرارادی از ذهن می گذرد، آنچه واقعیت ندارد و فقط در عالم خیال می یابد

رایا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عبری
معنی: (تلفظ: rāyā) (رای = فکر، اندیشه، تأمل + الف (اسم ساز) )، (به مجاز) فکر و اندیشه - آن که خداوند به او توجه دارد، نام مردی از بنی اسرائ

  • رویا و رضا

رویا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: رؤیا، مجموعه ای از تصاویر، افکار، و احساسات که در حالت خواب بطور غیرارادی از ذهن می گذرد، آنچه واقعیت ندارد و فقط در عالم خیال می یابد

رضا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: rezā) (عربی) رضایت، راضی، خشنود، (در اعلام) نام امام هشتمین شیعیان علی بن موسی الرضا (ع )، (در تصوف) رضا این است که بنده از مشیت حق گله نکند و نامرادی را رضای حق بداند و با روی خوش بپذیرد - خشنودی، رضایت، خشنود، راضی، نام امام هشتم شیعیان

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ژ


  • ژیکان و رایان

ژیکان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: žikān) [ژیک (کردی) = قطره ی باران + ان (پسوند نسبت) ] (به مجاز) زلال و شفاف - زیبا و آرامش بخش، مرکب از ژیک (قطره باران) + پسوند نسبت

رایان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: rāyān) نام کوهی در حجاز و نام شهری و روستایی است - نام کوهی در حجاز

  • ژینا و سپنتا

ژیوار

نوع: دخترانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: živār) (کردی) زندگی - نام کوهی در اورامان

سپنتا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sepantā) (اوستایی) پاک و مقدس - اسپنتا، مقدس قابل ستایش

  • ژینوس و ژیوار

ژینوس

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فرانسه
معنی: اسم دختر باهوش، نابغه، ژینا - باهوش، نابغه، ژینا

ژیوار

نوع: دخترانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: živār) (کردی) زندگی - نام کوهی در اورامان

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با س


  • سَروین و سورن

سروین

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sarvin) (در قدیم) شبیه سَرو، (در کردی) روسری و چارقد - شبیه سرو، مانند سرو

سورن

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: suren) یکی از خاندان های هفتگانه عصر ساسانی که محل اقامت ایشان سیستان و بلوچستان بوده است، (در اعلام) نام سردار ایرانی - نام یکی از خاندانهای هفتگانه ممتاز در زمان اشکانیان

  • سَلین و سورین

سلین

نوع: دخترانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: به فتح سین، مرکب از سلین ترکی بعلاوه پسوند نسبت فارسی، مانند سیل، خروشان، نام رودخانه ای در آذربایجان که از قره داغ سرچشمه می گیرد

سورین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: surin) سُور + ین (پسوند نسبت) )، منسوب به سُور، سُور به علاوه (به مجاز) آن که شادمان و مسرور است - توانا، دلیر

  • سارا و دارا

سارا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عبری
معنی: (تلفظ: sārā) (در قدیم) خالص، بی آمیختگی، (در اعلام) نام زن حضرت ابراهیم (ع) و مادر اسحاق (ع) - شاهزاده خانم، نام همسر ابراهیم (ع) و مادر اسحاق (ع)

دارا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: dārā) برخوردار از چیزی یا در اختیار دارنده ی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند، (در قدیم) (به مجاز) خداوند، (در اعلام) داراب (داریوش )، داریوش - صورت دیگری از داراب و داریوش، نام پادشاه کیانی در شاهنامه و منظومه نظامی

اسم هم آوا

اسم هم آوا

  • سامینا و سامان

سامینا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāminā) مانند مینا، نام گلی - پیشوند مشابهت بعلاوه مینا، مانند مینا، نام گلی است

سامان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāmān) سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش چیزی یا کاری، ثروت، دارایی، قوت، توانایی، (در قدیم) صبر، آرام و قرار، (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' می گفتند - سرزمین، ناحیه، ترتیب و روش کاری، نظام، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان

  • سایان و سامان

سایان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی,کردی
معنی: (تلفظ: sāyān) (کردی) (سای = سایه + ان (پسوند نسبت) )، منسوب به سایه، سایه - منسوب به سایه، رشته کوهی در آسیای مرکزی، نام روستایی در نزدیکی همدان

سامان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sāmān) سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش چیزی یا کاری، ثروت، دارایی، قوت، توانایی، (در قدیم) صبر، آرام و قرار، (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' می گفتند - سرزمین، ناحیه، ترتیب و روش کاری، نظام، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان

  • سپیده و سپهر

سپیده

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sepide) روشنی کم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب، (در قدیم) سفیداب، ذره و براده ی قلع - روشنی کم رنگ آسمان قبل از طلوع افتاب

سپهر

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sepehr) آسمان، (به مجاز) روزگار، (در موسیقی ایرانی) گوشه ای در دستگاه راست پنجگاه - آسمان

  • سپینود و سپهراد

سپینود

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sepinud) (در اعلام) دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور، از بانوان باستانی که نامش در شاهنامه آمده است - از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر شنگل هندی و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی

سپهراد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sepahrād) جوانمرد سپاه و لشگر، (به مجاز) شجاع و دلیر - مرکب از سپه (سپاه) + راد (بخشنده، جوانمرد)

  • سعیده و سعید

سعیده

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: saeide) (عربی) (مؤنث سعید )، سعید - مؤنث سعید، خجسته، مبارک، خوشبخت، سعادتمند

سعید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: saeid) (عربی) خجسته، مبارک، (در قدیم) خوشبخت، سعادتمند - خجسته، مبارک، خوشبخت، سعادتمند

  • سونیا و سورنا

سونیا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: suniyā) (ترکی، فارسی) (سو = نور + نیا) نورِ نیاکان، (در یونانی) خرد و عقل - دختر نور، دختری که در اجتماع رتبه بالایی داشته باشد

سورنا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: su (o) r (e) nā) (= سُرنا )، سُرنا به علاوه (در اعلام) سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهم ارد اول - نام سردار ایرانی در زمان اشکانیان

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ش


  • شِیدا و سدرا

شیدا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: آرامی
معنی: (تلفظ: šeydā) عاشق، دلداده، (در قدیم) آشفته و پریشان، (در عرفان) شدت غلیان عشق و عاشقی را گویند، در این مقام عاشق خود را فراموش می کند اهل جذبات را نیز شیدا گویند - عاشق، شیفته، دلداده

سدرا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: نام درختی در آسمان هفتم بهشت

  • شارونا و سورنا

شارونا

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: آشوری
معنی: سرزمین پربار و حاصلخیز

سورنا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: su (o) r (e) nā) (= سُرنا )، سُرنا به علاوه (در اعلام) سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهم ارد اول - نام سردار ایرانی در زمان اشکانیان

  • شایلی و شایان

شایلی

نوع: دخترانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: بی همتا

شایان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: šāyān) (اسم فاعل از شایستن )، شایسته، سزاوار، در خور، (به مجاز) بسیار، فراوان - سزاوار، شایسته، ممکن، مقدور

  • شوکا و شَنتیا

شوکا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: šukā) نوعی گوزن بومی اروپا و آسیا، (در مازندرانی) به معنی آهو و غزال - در گویش مازندران آهو

شنتیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: šantiyā) (در اعلام) نام حضرت علی (ع) در زبور داوود - فاتح پیروز از القاب حضرت علی

  • شهرزاد و فرزاد

شهرزاد

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: šahr zād) (مخفف شهرزاده )، زاده ی شهر، شهری - زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است

فرزاد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: farzād) (در قدیم) با فر و شکوه زاده شده، زاده ی با فر و شکوه و عظمت - زاده شکوه و جلال

  • شهگل و شهراد

شگل

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: بهترین گل، گلِ شاهانه.

شهراد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: šah rād) پادشاهِ جوانمرد - شاه بخشنده

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ص


  • صبرا و صدرا

صبرا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی,فارسی
معنی: بردباری در برابر سختی ها و ناملایمات، شکیبایی، صبور و شکیبا،

صدرا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی,فارسی
معنی: (تلفظ: sadrā) (عربی ـ فارسی) (صدر + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به صدر، صدر، (در اعلام) فیلسوف و حکیم اسلامی قرن یازدهم معروف به صدرا، ملاصدرا و ملقب به صدرالدین و صدرالمتألهین - مرکب از صدر (عربی به معنای بالا) + الف فاعلی (فارسی )، بالا برنده، ارج دهنده، نام حکیم محمدبن ابراهیم بن یحیی شیرازی معروف به ملاصدرا

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ع


  • عرفانه و عرفان

عرفانه

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی,فارسی
معنی: (تلفظ: erfāne) (عربی ـ فارسی) (عرفان + ه (نسبت) )، منسوب به عرفان عرفان - عرفان (عربی) + ه (فارسی) مرکب از عرفان (معرفت) + ه (پسوند نسبت)

عرفان

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: erfān) (عربی) (در تصوف) مکتبی که وصول به حقیقت معرفت خداوند را از طریق ریاضت و تهذیب نفس و تأمل جستجو می کند، یکی از مراحل سلوک، معرفت، شناخت بر مبنای اصول مکتب تصوف، (در قدیم) شناخت، آشنایی - یکی از مراحل سلوک، معرفت، شناخت خداوند

  • عسل و علی

عسل

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: asal) (عربی) انگبین، مایع خوراکیِ غلیظ و چسبناکی که زنبور عسل تولید می کند، (به مجاز) (در گفتگو) بسیار شیرین و خوش مزه و همینطور بسیار دوست داشتنی و مطلوب - مایعی خوراکی که زنبور عسل می سازد، بسیار شیرین و دوست داشتنی

علی

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی,عربی
معنی: (تلفظ: ali) (عربی) بلند، بلند بر آمده، بلند قدر، بزرگ، شریف، توانا، کلان، نامی از نام های خدای تعالی، (در اعلام) نام امیرالمؤمنین علی (ع)

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ف


  • فرانک و بابک

فرانک

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: farānak) (= فرانگ) به معنی پروانه، (در اعلام) نام دختر برزین و زن بهرام گور، نام مادر فریدون در داستان های ملی - پروانه، نام دختر برزین و زن بهرام گور، نام مادر فریدون پادشاه کیانی

بابک

نوع: پسرانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی,کردی
معنی: (تلفظ: bābak) پرورنده و پدر را گویند، (در قدیم) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی، پدر جان، (در اعلام) نام دلاور ایرانی که از سوی اردوان فرمانروای اصطخر بود، نام موبدی در روزگار انوشیروان که دیوان عرض و سپاه به دست وی بود - استوار، پدر کوچک، پاپک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدراردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی، تخلص شاعرکرد «علی اصغر سریری» (نگارش کردی

  • فرمهر و شادمهر

فرمهر

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: farmehr) (فر = شکوه و جلال + مهر )، شکوه و جلال مهربانی و محبت، (به مجاز) آراسته به مهربانی و محبت - دارای شکوه و عظمتی چون خورشید

شادمهر

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: šād mehr) (به مجاز) ویژگی آن که دارای شادی و مهربانی است، شهر یا جایگاهی در نیشابور، نام روستایی در تربت حیدریه - مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید )، نام شهر یا مکانی در نیشابور

نام هم آوای دختر و پسر

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن

  • فرنوش و کیانوش

فرنوش

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: far nuš) نام عقل فلک قمر که به عربی عقل فعال گویند و به فارسی خرد کارگر نامند (از واژه های دساتیر می باشد) - نوشنده شکوه و جلال، عقل فلک قمر

کیانوش

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: kiyānuš) بزرگ جاویدان، از واژه ی اوستایی ' کوئی' = بزرگ، گرامی + اَنوش = بی مرگ، (در اعلام) نیز نام برادر فریدون - از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ک


  • کاترین و کارن

کاترین

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فرانسه
معنی: پاک، بی آلایش

کارن

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: kāran) (= قارَن )، قارَن - نام سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم (گودرز) قیام کرد

  • کیارا و فرزاد

کیارا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: kiyārā) تاسه، میل و خواهش به خوردن چیزهای بی قاعده (ناباب) چنانکه این حالت در زنان آبستن پدید می آید (دکتر معین در جلد پنجم برهان (ص 239) آورده است بنا بر قاعده ی تبدیل ' و ' به ' گ ' به نظر می رسد اصل کلمه ' گیار ' بوده [= ویار] و ' ا ' آخر کلمه الف اطلاق است در آخر شعر، و فرهنگ نویسان آن را جزو کلمه گرفته اند و در همین کتاب [منظور برهان] این اشتباه نظیر دارد) - اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جات

فرزاد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: farzād) (در قدیم) با فر و شکوه زاده شده، زاده ی با فر و شکوه و عظمت - زاده شکوه و جلال

  • کیانا و کیاشا

کیانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: ki (e) yānā) (کیان + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به کیان، کیان، به علاوه این واژه (در قدیم) به معنی طبیعت بوده است - طبیعت

کیاشا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: kiyā šā) (کیا = پادشاه، سلطان، حاکم، فرمانروا، والی + شا = مخفف شاه )، شاهنشاه، پادشاه - شاهنشاه، شاه شاهان، مرکب از کیا یه معنی حاکم، سلطان، فرمانروا و شا مخفف شاه

  • کیانا و کیان

کیانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: ki (e) yānā) (کیان + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به کیان، کیان، به علاوه این واژه (در قدیم) به معنی طبیعت بوده است - طبیعت

کیان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ki (e) yān) (در اعلام) کی ها، هر کدام از پادشاهان داستانی ایران از کیقباد تا دارا، پادشاهان و سلاطین، (به مجاز) سروران و بزرگان - پادشاهان، سلاطین، دومین سلسله پادشاهی از دوره تاریخ افسانه ای ایران

  • کیمیا و کیان

کیمیا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: kim (i) yā) ماده ای فرضی که به گمان قدما فلزاتی مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبدیل می کند، اکسیر، (به مجاز) هر چیز نایاب و دست نیافتنی، (در قدیم) (به مجاز) افسون، مکر و حیله، (در تصوف) (به مجاز) انسان کامل مکمل که می تواند سالکان را تربیت کند و به مقامات عرفانی برساند - اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی، افسون

کیان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: ki (e) yān) (در اعلام) کی ها، هر کدام از پادشاهان داستانی ایران از کیقباد تا دارا، پادشاهان و سلاطین، (به مجاز) سروران و بزرگان - پادشاهان، سلاطین، دومین سلسله پادشاهی از دوره تاریخ افسانه ای ایران

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با م


  • مَهشید و فرشید

مهشید

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mah šid) (= ماه شید )، پرتو ماه، ماهتاب، + ماه شید - ماه روشن و درخشان، پرتو ماه

فرشید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: faršid) (مخفف فرشیدورد )، فرشیدورد، به علاوه شکوه و روشنایی، شکوه خورشید، شکوه درخشان - دارای شکوه و عظمتی چون خورشید، نام برادر پیران ویسه

  • مِهرانه و مهران

مهرانه

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mehrāne) (مِهران + ه (پسوند نسبت) )، منسوب به مِهران، مِهران - مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + انه (پسوند نسبت)

مهران

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mehrān) به معنی دارنده ی مهر، (در اعلام) نام یکی از خاندان های هفتگانه ی عصر ساسانی (ویس پوهر) مقر افراد این خاندان پارس بوده است، (در اعلام) نام پدرِ اورند سردار ایرانی در عهد انوشیروان و نیز نام چند تن اشخاص در ایران باستان - مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + ان (پسوند نسبت )، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردار ایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی

  • ماتیسا و مانیا

ماتیسا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: ماهتیسا، در گویش مازندران ماه تنها

مانیا

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: یونانی
معنی: (تلفظ: māniyā) (در پارسی باستان) خانه، سرای، (در پهلوی) برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن، (در اعلام) نام زن زِنیس حاکم ولایت اِاُلی جزو ایالات تحت فرماندهی فرناباذ [سردار بزرگ ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی] - معرب از یونانی، دیوانگی، جنون

  • ماریا و مارتیا

ماریا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عبری
معنی: (تلفظ: māriyā) (در اعلام) نام دختر ارته باذ [پادشاه ماد] به قول پلوتارک که با غیر ایرانیان (اومن یونانی) ازدواج کرد نام این دختر به قول آریان ' آرتونیس ' می باشد]ماریا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم در زبان های اسپانیایی و آسیایی است[ - ایتالیایی از عبری، مریم، نام یکی از شاهزادگان اشکانی

مارتیا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: پهلوی
معنی: آدمی، انسان

اسم هم آوای دختر و پسر

اسم هم آوای دختر و پسر

  • مانِلی و مانی

مانلی

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: منظومه نیما یوشیج به سال 1319 نام ایرانی به معنای پری دریایی برایم بمان (بمان به نام علی، امام اول شیعیان) - در گویش مازندران بمان برایم، نامی دخترانه شمال ایران، نام پسری در شعری از نیما یوشیج

مانی

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: māni) مانی (در لغت) به معنی ' اندیشمند ' است، (در اعلام) بنیان گذار آئین مانوی، وی پسر ' فاتک ' بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دین های زمان خویش پرداخت و در 24 سالگی ادعای پیامبری کرد و آئین خود را آشکار ساخت - نام بنیانگذار آیین مانوی

  • مانا و مانی

مانا

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mānā) (صفت از ماندن) ماندنی، پایدار، (در پهلوی) به معنی مانند و مانند بودن است - ماندنی، پایدار

مانی

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: māni) مانی (در لغت) به معنی ' اندیشمند ' است، (در اعلام) بنیان گذار آئین مانوی، وی پسر ' فاتک ' بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دین های زمان خویش پرداخت و در 24 سالگی ادعای پیامبری کرد و آئین خود را آشکار ساخت - نام بنیانگذار آیین مانوی

  • مانیا و مانی

مانیا

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: یونانی
معنی: (تلفظ: māniyā) (در پارسی باستان) خانه، سرای، (در پهلوی) برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن، (در اعلام) نام زن زِنیس حاکم ولایت اِاُلی جزو ایالات تحت فرماندهی فرناباذ [سردار بزرگ ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی] - معرب از یونانی، دیوانگی، جنون

مانی

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: māni) مانی (در لغت) به معنی ' اندیشمند ' است، (در اعلام) بنیان گذار آئین مانوی، وی پسر ' فاتک ' بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دین های زمان خویش پرداخت و در 24 سالگی ادعای پیامبری کرد و آئین خود را آشکار ساخت - نام بنیانگذار آیین مانوی

  • مهرآنا و مهران

مهرانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mehrānā) (مهران + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به مهران، مهران - منسوب به مهران، دارنده مهر، نام یکی از خاندانهای هفتگانه عصر ساسانی که مقرشان در پارس بوده است، نام پدر اروند سردار ایرانی در عهد انوشیروان، نام شهری در غرب ایلام

مهران

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mehrān) به معنی دارنده ی مهر، (در اعلام) نام یکی از خاندان های هفتگانه ی عصر ساسانی (ویس پوهر) مقر افراد این خاندان پارس بوده است، (در اعلام) نام پدرِ اورند سردار ایرانی در عهد انوشیروان و نیز نام چند تن اشخاص در ایران باستان - مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + ان (پسوند نسبت )، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردار ایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی

  • مهسان و ماهان

مهسان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mahsān) (مه = ماه + سان (پسوند شباهت) )، مهسا - مانند ماه، زیبا

ماهان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: māhān) (در اعلام) نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد، نام یکی از شهرهای استان کرمان و نام دشت بزرگی در مغربِ تبریز - روشن و زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان، نام پدر سهل از بزرگان مرو بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه

  • میترا و لیبرا

میترا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mitrā) (اوستایی) مهر، خورشید، پیمان، به علاوه (= مهر )، مهر - صورتی از واژه

لیبرا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: لاتین
معنی: آزاده، رها (به کسر ب)

اسم دخترانه پسرانه خاص هم آوا با ن


  • نکیسا و کسرا

نکیسا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: nakisā) (= نگیسا) (در اعلام) نام یکی از رامشگران و نوازندگان عهد خسرو پرویز و مربوط به وی که اختراع خسروانی را به او نسبت می دهند - نام موسیقیدان مشهور در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی

کسرا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: کسری، معرب از فارسی، خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد

  • نگار و مَهیار

نگار

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: negār) (به معنی نگاشتن و نگاریدن )، نقش، تصویر، (به مجاز) معشوق زیباروی، (در قدیم) (به مجاز) دختر یا زن زیباروی، بت و صنم، زیور و زینت، نقش نگین، (در قدیم) رنگین و منقش - نقش، تصویر، زیور، زینت، دختر یا زن زیباروی

مهیار

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mah yār) (= ماهیار )، ماهیار، (در اعلام) پیرمردی مهمان نواز در روزگار بهرام گور، (در اعلام) پهلوان ایرانی که نام او دو بار در گرشاسب نامه ی اسدی طوسی آمده، اول در جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو، دوم در جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو - ماهیار

  • نوژان و نویان

نوژان

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: nužān) فریاد، صدا و بانگ بلند، رود (رودخانه ی) با بانک و سهم، غران (رود و سیل )، نام رودخانه ای - درخت صنوبر و کاج

نویان

نوع: پسرانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: (تلفظ: noviyān) [نوی/novi/ = نو بودن، تازگی، (در قدیم) (به مجاز) شادابی، تر و تازگی + ان (پسوند نسبت) ]، منسوب به نوی، مربوط به نوی، (به مجاز) شاداب و تر و تازه، (در ترکیِ مغولی) شاهزاده - امیر سپاه، شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک

  • نوشاد و مهرشاد

نوشاد

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: nušād) (به مجاز) جوان نورسته ی شاداب (دختر )، نام شهر یا موضعی که خوبرویان در آن بسیار بوده اند - نام شهری که زیبارویان آن معروف بوده اند

مهرشاد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mehr šād) (= خورشاد )، خورشاد - شادمهر، مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید )، نام شهر یا مکانی در نیشابور، خورشید هدایت کننده

نام خوش آهنگ دو قلو

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با و


  • وحیده و وحید

وحیده

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: vahide) (عربی) (مؤنث وحید )، وحید - مؤنث وحید، یگانه، یکتا، بی نظیر

وحید

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: vahid) (عربی) یگانه، یکتا، بی نظیر، (در حالت قیدی) (در قدیم) جدا از دیگران، تنها - یگانه، یکتا، بی نظیر

  • ونوش و کیانوش

ونوش

نوع: دخترانه
ریشه اسم: کردی
معنی: گل بنفشه (نگارش کردی

کیانوش

نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: kiyānuš) بزرگ جاویدان، از واژه ی اوستایی ' کوئی' = بزرگ، گرامی + اَنوش = بی مرگ، (در اعلام) نیز نام برادر فریدون - از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی

  • ویستا و اوستا

ویستا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: vistā) (اوستایی) یابنده، برخوردار - دانش و فرهنگ

اوستا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی
معنی: (تلفظ: avestā) اساس، بنیاد، پناه، یاوری، کتاب مقدس ایرانیان باستان و زرتشتیان - نام کتاب مقدس زرتشتیان

اسامی پسرانه دخترانه هم وزن با ه


  • هانا و هیوا

هانا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: hānā) (کردی) زنهار، دادخواهی، امید، بینایی، خواهش - پناه، امید، نفس، فریاد

هیوا

نوع: پسرانه
ریشه اسم: کردی
معنی: (تلفظ: hivā) (کردی، hiwā) امید - امید (نگارش کردی

  • هورام و هوراد

هورام

نوع: دخترانه
ریشه اسم: عبری
معنی: مرتفع، نام پادشاهی در کتاب مقدس

هوراد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: hurād) (هو = خوب + راد = جوانمرد) جوانمرد خوب، جوانمرد نیک - جوانمرد و با خدا، مرد نیکنام

  • هوردیس و هوداد

هوردیس

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: زیبا و روشن چون خورشید

هوداد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: hodād) (هو = خوب + داد = داده) داده ی خوب، داده ی نیک، نیک آفریده - نیک آفریده، داده خوب، داده نیک

  • هورناز و هونام

هورناز

نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: خورشید زیبا

هونام

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: hu nām) نیک نام، خوش نام - خوشنام، نیک نام

  • هیلدا و هیراد

هیلدا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: لاتین
معنی: شکوفه درخت هلو - نیرومند، قوی

هیراد

نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: [hirad]خوش خندهخوش رو - کسی که چهره ای خوشحال و شاد دارد

اسم دخترانه پسرانه زیبا هم وزن با ی


  • یسنا و یاسین

یسنا

نوع: دخترانه
ریشه اسم: اوستایی-پهلوی
معنی: (تلفظ: yasnā) (اوستایی) هم ریشه با یشت، در لغت به معنی پرستش، ستایش، نماز، جشن و در اصطلاح نام یکی از بخش های پنجگانه ی اوستا و مهمترین آنهاست - حمد و ستایش خداوند، نام یکی از بخش های اوستا است

یاسین

نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: yāsin) (عربی) (= یس) سوره ی سی و ششم از قرآن کریم، دارای صدو هشتاد و یک آیه - نام سوره ای در قرآن کریم

آیا این مطلب مفید بود؟ 5
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید