از آن جا که معنا و ریشه اسم بسیار اهمیت دارد لذا در انتخاب اسم پسر با پ ، انتخاب اسمی با معنی و ریشه مناسب بسیار مورد توجه قرار می گیردو به همین منظور برای سادگی هرچه تمام تر والدین، در اینجا لیست کاملی از این اسامی پسرانه دیده می شود که در انتخاب درست تر موثر خواهد بود.

اسامی پسرانه با پ


  • پادرا : "پاد" به معنی سرزمین و '"را " (در اوستایی) به معنی شکوه و درخشش و روشنایی است، در مجموع سرزمین باشکوه، نگهبان آتش، مرکب از پاد به نگهبانی و محافظت + را به معنی نور و روشنایی
  • پاردیک : نام پدربزرگ ساسان به نوشته سنگ نوشته کعبه زرتشت
  • پارسا : اسم پسر اصیل ایرانی و به معنی کسی که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس؛ عارف، دانشمند.
  • پارسیا : منسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.
  • پارسان : (پارس + ان (پسوند نسبت))، منسوب به پارس، پارسی، اهل پارس، از مردم پارس - نام روستایی در نزدیکی سیرجان.
  • پاشا : (مخففِ پادشاه)، بزرگ؛ در امپراتوری عثمانی، لقب و عنوانی برای مقامات لشکری و کشوری و بعضا فرمانروا و حاکم هر یک از سرزمینهای وابسته.
  • پایا : آنچه دیر میپاید، ماندگار، ثابت
  • پایدار : دارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ مقاوم، مقاومت کننده؛ پا برجا.
  • پدرام : آراسته؛ نیکو؛ خوشدل، شاد؛ سرسبز وخرم؛ مبارک، فرخ، خجسته؛ شادی، خوشحالی.
  • پُرسا : پرسنده، جستجوگر، پرسشگر.
  • پرستش : (اسم مصدر از پرستیدن)، پرستیدن؛ خدمتکاری.
  • پَرهام : فرشته خوبی، همچنین به معنی پیر همه (پدر همه) می باشد. معادل عبری آن آبراهام می باشد. نامی است پارسی باستانی و معرب آن ابراهیم است، صورت فارسی ابراهیم.
  • پرهان : خوش رفتار، دلیر، لقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستان
  • پِژمان : غمگین، دلتنگ، ناامید
  • پِژواک : صدایی که حاصل تکرارِ صدا پس از برخورد به مانع و بازتاب آن است.
  • پناه : پشتیبان، حامی، نگهبان.
نام پسرانه

نام پسرانه

  • پندار : فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن
  • (دخترانه و پسرانه)
  • پوریا : پور به معنی پسر و پوریا به معنی پسر آریایی
  • پولاد : فولاد؛ نام پهلوانی در زمان کیقباد.
  • پویا : ویژگی آن که حرکت می کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است؛ آن که برای به دست آوردن چیزی می کوشد، دونده پی چیزی وجوینده ی آن
  • پویان : آن که در حال حرکت به نرمی و آرامی است، روان؛ دونده، دوان، شتابان؛ جوینده؛ جستجو کننده.
  • پهلوان : جنگجوی شجاع و زورمند؛ آنکه در امری سرآمد است؛ قوی هیکل و قوی جثه
  • پَیام : الهام، وحی؛ مطلبی که به شکل کلام، نوشته یا نشانه ای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر فرستاده شود.

اسامی پسرانه ایرانی با پ


  • پیرداد : داده پیر یا بچه ای که در پیری داده شده
  • پیکان : نوک فلزی و تیزسر تیر یا نیزه
  • پیروز : غلبه کننده بر حریف در جنگ یا مسابقه؛ فرخنده، مبارک، خجسته؛ از صفات خداوند
  • پیشرو : آن که پیشرفت کرده، پیشتاز، پیشگام؛ رهبر، پیشوا، مقتدا، آن که جلوتر از دیگران یا پیشاپیش آنان حرکت می کند، طلایه دار؛ پیش رونده.
  • پیمان : قراری که دو یا چند تن می گذارند تا کاری انجام دهند یا تعهدی نسبت به هم یا به کسی داشته باشند ؛ قرار، عهد.

اسامی پسرانه کردی با پ


  • پاپریک : نام گیاهی خوشبو
  • پاپک : استوار، پدر کوچک، از شخصیت های شاهنامه
  • پادار : ثابت
  • پاداش : اجر کار خوب ، جزا
  • پادشا : حاکم
  • پایار : پایدار، مستحکم
  • پَرژین : پرچین، حصار، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات.

اسامی پسرانه امروزی با پ


  • پَشوتن : 1- فداکار؛ 2- (در اوستایی، pesho tanu) به معنی محکوم تن؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) نام پسر گشتاسب و از یاران سوشیانت در روز رستاخیز، بر اساس روایت های زرتشتی. زرتشت از اهورامزدا برایش عمر جاودانی خواست.
  • پِژواک : 1- (در فیزیک) صدایی که حاصل تکرارِ صدا پس از برخورد به مانع و بازتاب آن است؛ 2- (اَعلام) شهرتِ عبدالرّحمان پژواک شاعر، نویسنده و سیاستمدار معاصر افغانی.
  • پِژمان : 1- (در قدیم) غمگین، دل تنگ، نا امید؛ 2- (اَعلام) پژمان [حسین پژمان بختیاری] ادیب و شاعر معاصر.

اسامی پسرانه کوتاه با پ


  • پارسا :پرهیزکار
  • پاساک :نام برادر زاده داریوش بزرگ
  • پاکدین :دین درست، دین پاک
  • پاکروان :پاک باطن، نیک نفس
  • پاکزاد :پاک نژاد، نجیب
  • پاکمهر :از نام های برگزیده
  • پالیز :کشتزار
  • پَتَه مانی :دادگستر
  • پدرام :نام نبیره سام. درود، شادباش
نام پسرانه با پ

نام پسرانه با پ

  • پرچم :درفش
  • پَرنگ :نام پسر سام
  • پرهام :از نام های برگزیده
  • پرویز :شکست ناپذیر و پیروزمند. کنیه خسرو دوم ساسانی
  • پَریبُرز :بلند بالا، نام پسر کیکاووس
  • پژدو :نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتی
  • پژمان :از نام های برگزیده
  • اسم پسرانه ایرانی
  • پَشَنگ :نام برادر زاده فریدون پیشدادی
  • پشوتَن :پیشکش کننده تن یا فداکار
  • پوروشسب :دارنده اسبان زیاد پدر اشوزرتشت
  • پوریا :نام یکی از پهلوانان ایران
  • پولاد :نام پسر آزادمرد پسر رستم
  • پویا :جوینده
  • پویان :پوییدن
  • پیروز :پادشاه ساسانی
  • پیروزگر :پیروز، کامیاب
  • پیشداد :نخستین قانون گذار، بنیانگذار عدل و دادگری
  • پیلتَن :پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال
  • پیمان :مهر، عهد

اسامی پسرانه خارجی با پ


  • پارسیس parsis : شکل یونانی پارسی، پارسی، ایرانی
  • پریام paryam : در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد.

اسامی پسرانه ترکی با پ


  • پاشا : فرمانده کل قوا، متین و باوقار ، کوتاه شده پادشاه؛ خیلی ها پاشا را اسم فارسی پسرانه می دانند.
  • پاکمان : انسان پاک وصاف، بی گناه
  • پَک آلپ : جوان متین و با وقار، قهرمان استوار و مقاوم
  • پَک اول : محکم وقوی باش
  • پَک شَن : بی نهایت شادمان ومسرور
  • پَکین : کسی که موردشک وسوءظن سایرین نباشد، به وضوح نمایان شونده.
اسم پسر با پ

اسم پسر با پ

اسامی پسرانه لری با پ


  • ایار : پایدار، مقاوم. اسم پسر زیبا.
  • پایاز : پایدار.
  • پرمند یعنی پرتو.
  • پرناک : جوان بالغ و برومند، نوزاد پرنده، آماده پرواز، دور افتاده و مهجور.
  • پریش : آشفته حال. معادل پریشان فارسی.
  • پریوان : دستیار شبان، آنکه گوشه و کنار را شبانی می دهد.
  • پیا: نوعی گیاه ظریف که در خزان پائیز به آسانی دستخوش آتش و دستاویز باد می شود.
  • پیوار : معادل پیا معنی شده است.

اسامی پسرانه مازنی با پ


  • پادوسبان : اسم تاریخی. سلسله پادوسبانان منسوب به آن است.
  • پاموج : راه پیما. هم پا.
  • پشنگ : اسم تاریخی، از سلسله پادوسبانان.
  • پلیام (پلیم) : گیاهی که در اطراف رشت «شوند» گویند.
  • پوردیل : آدم با دل و جرأت.
  • پورگیل : اسم تاریخی، از سرداران.
آیا این مطلب مفید بود؟ 428
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید