برای انتخاب اسم نه خیلی وسواس به خرج دهید نه اینکه اینقدر بیخیال باشید که بگذارید برای روزهای آخر بارداری. بهتر است از زمانی که جنسیت فرزند دلبندتان مشخص شد، با همسر خود مشورت ها و جستجوهای خود را آغاز کنید تا اینکه در واپسین روزهای بارداری و هنگام تولد کودک، به نتیجه نهایی دلخواه رسیده باشید. نمونه هایی از اسم دختر با ر را در این مطلب تانما می خوانید؛

اسم دختر زیبا در شاهنامه با حرف ر

رودابه : دختر مهراب و سیندخت که با زال ازدواج کرد.

اسم دختر زرتشتی با حرف ر

رانیکا(اوستایی) : پسندیده و دوست داشتنی.

رشنک(اوستایی) :1- روشن؛ 2- (در گیاهی) نام گیاهی است (شاتل)؛

اسم دختر مازنی با حرف ر

راشا

راشر

روجا: درخشان ترین ستاره شب، آخرین ستاره که تا سپیده صبح می درخشد؛ ستاره صبح

روشا: چوبی بزرگ برای کندن گردو از درخت

ریرا: در گویش مازندران به معنی “بیدار باش”، “به هوش باش”

اسم دختر گیلگی دختر با حرف ر

راپا :منتظر.

رافا

راکه : چوب نازک و قابل انعطاف، ترکه.

رمش : پرچین اطراف مزارع و باغ ها.

روجا : ستاره.

اسم دختر یونانی با حرف ر

رانا

مصحف رایای انار

رخسانا

رکسانه، روشنک،از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی

رکسانا

روشنک،رکسانه،از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی. به معنای نور و روشنایی نیز آمده است

رکسانه

روشنک ، رکسانا،از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی

روشنک

از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی

رونیکا

عامل پیروزی ، پیروز کننده ، دختر خوش یمن. در فارسی به معنای روی نیک هم آمده است.

ریتا

مروارید

ریما

نام حیوانی است

اسم دختر لری با حرف ر

ریشنا یعنی روشنا – نور – روشنایی

رۈشنا معادل اسم ریشنا است. روشنا فارسی نیز هست.

اسم دختر مذهبی با حرف ر

راحله : مؤنث راحل - بانوی مسافر

ردا : عقل و خرد

راحل : دختر مهاجر

راضیه : پسندیده ، خوش ، خشنود ؛ (در اعلام) از القاب فاطمه زهرا(س)

رافعه : اوج دهنده، رفیع کننده (باعث افتخار)

رایان : اسم کوهی در حجاز

رایحه :عطر خوش(رایحه الجنت) ،عطر حضرت زهرا

راکعه : رکوع کننده،(در قرآن آمده:وارکعوا مع الراکعین)

راحیل : نام یک فرشته،راحیل عربی شدهٔ لغت عبری رَجِل به معنای بی گناه است. راحیل همسر دوم و محبوب یعقوب و مادر یوسف و بنیامین است. نام او در کتاب پیدایش در تورات ذکر گشته است. راحیل :دختر لابان و خواهر کوچک تر لیاه است. مادر یعقوب، ربقاه ، خواهرلابان بوده است. راحیل در نزدیکی بیت لحم یهودیه مدفون است.

رحمه : نام همسر حضرت ایوب

رضیه : اسم بانوی پادشاهی که بر هند در زمان سلطنت مسلمانان سلطنت کرد

رضوانه

رمان : انار ،میوه بهشتی در قرآن

رمانه : دختری که مانند انار لطیف است

ریحان : گیاه و گل خوشبو و معطر، در حدیثی از امام علی (ان المرئه ریحانه و… ترجمه: زن (دختر و …) مانند گل خوشبویی است،پس به انجام کارهای سخت وادارشان نکنید)

ریحانه : گل خوشبو و معطر (مثل اسم قبل،نام مادر امام رضا،از القاب حضرت زهرا

رانیا : قریب و نزدیک

رمیصا : بانوی دلیر و جنگجوی صدر اسلام که از زنان دیگر و همچنین خیمه پیامبر دفاع کرد تا اینکه پس از مقاومت و دلیری بسیار شهید شد(ام سلیم ، دختر ملحان بن خالد بن زید یکی از صحابه معروف رسول الله،همچنین نام یکی از دو ستاره ای که بر ذراع است)

نام دخترانه

اسم دختر مذهبی با حرف ر

اسامی دخترانه هم وزن با حرف ر

رَخشان و رخشنده

رخشان : تابنده، تابان، درخشنده، روشن

رخشنده : تابان، تابناک، تابنده، درخشان، منور، نورانی

رَزان و خزان

رزان : باغ انگور، سنجیده شده، با وقار و آراسته

خزان : برگریزان، پاییز، خریف، مهرگان

رَسپینا و رستا

رسپینا : فصل پاییزرستاخیز فصل ها

رستا : رستگار شده، رهایی یافته، از بند جدا شده

رَستا و رها

رستا : رستگار شده، رهایی یافته، از بند جدا شده

رها : آزاد، خلاص، فارغ، مرخص. آزادانه. نجات یافته

رَها و رزا

رَها : آزاد، خلاص، فارغ، مرخص. آزادانه. نجات یافته

رزا : مانند گل رز

رُزا و رزیتا

رُزا : مانند گل رز

رزیتا : گل رز کوچک

رُزیتا و رکسانا

رُزیتا : گل رز کوچک

رکسانا : روشنک، نام دختر داراست که اسکندر به موجب وصیت دارا او را به عقد نکاح خود در آورد

رومیسا و رومینا

رومیسا : دختری که مانند رومیان است، سپید رو

رومینا : زدوده و صیقل کرده شده و جلا داده، پاک و پاکیزه کرده

راحله و راحیل

راحله : راه راست،هدایت شده،قوی

راحیل : زوجه ی حضرت یعقوب (ع) و دختر لابان و مادر یوسف و بن یامین - پاک و منزه از گناه

رازان و راژان

رازان : راز دار

راژان : خوابیدن، جنبیدن گهواره، رازدار

راشل و راحیل

راشل : راحیل

راحیل : زوجه ی حضرت یعقوب (ع) و دختر لابان و مادر یوسف و بن یامین - پاک و منزه از گناه

رامک و پوپک

رامک : (رام +ک (تصغیر) )، مصغر رام،اهلی

پوپک : شانه بسر، هدهد، بکر، دوشیزه

رایا و رایان

رایا : فکر، اندیشه، تأمل

رایان : بسیار باهوش- تیز هوش

رایحه و راحله

رایحه : ، ریح، شمیمه، شمیم، عطر،

راحله : (مؤنث راحل )، راه راست،هدایت شده،قوی

رایکا و رونیکا

رایکا: دختر خوب و پسندیده

رونیکا : زیباروی، روی زیبا - عامل پیروزی، پیروز کننده، دختر خوش یمن

روژان و روژین

روژان : ) به معنی روزها. آفتاب تازه سر زده، روز نو

روژین : درخشنده و تابناک مثل روز روشن نامی کردی روشنایی - مانند روز، روشن

روژینا و روژین

روژینا : خورشید مادر. ریشه کردی دارد و به معنی روز تازه که در واقع اشاره به روز عید دارد

روژین : درخشنده و تابناک مثل روز روشن نامی کردی روشنایی

روشنا و روشنک

روشنا : روشن، جای روشن، روشنایی

روشنک : روشنایی و نورکم

روشنک و فرانک

روشنک : روشنایی و نورکم

فرانک : به معنی پروانه، نام دختر برزین و زن بهرام گور

روناک و رونیکا

روناک : اسم کردی به معنی روشنایی می باشد

رونیکا : زیباروی، روی زیبا - عامل پیروزی، پیروز کننده، دختر خوش یمن

رویا و زویا

رویا : خواب، افکار

زویا : زویا در زبان مازندرانی به معنی درخشان می باشد. در زبان روسی عزیز بابا .در زبان هندی پاک. در زبان ایتالیایی یکه و بی همتا .

ریحان و ریحانه

ریحان : گیاهی خوشبو از خانواده ی نعناع که مصرف خوراکی و دارویی دارد

ریحانه : یک دسته گل خوشبو

اسم دختر کردی با حرف ر

راژان، معنی: خوابیدن، جنبیدن گهواره؛ روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه

روجا، معنی: منسوب به روج (روز،آفتاب)؛ (به مجاز) زیباروی و آفتاب چهره؛ روجا نام دهی در تنکابن

روجیار، معنی: روزگار؛ آفتاب، روژیار.

روژا، معنی: روزها، آفتاب

روژان، معنی: روزها

روژبین، معنی: (روژ = روز + بین = جزء پسین بعضی از کلمه های مرکب، به معنی بیننده و نشان دهنده)، بیننده ی روز؛ نشان دهنده ی روز؛ (به مجاز) راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی.

روژدا، معنی: عمر و زندگی مادر؛ (به مجاز) فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر

روژیا، معنی: روز و روشنایی

روژیار، معنی: روزگار

روژین، معنی: منسوب به روزT تابناک و درخشنده؛ (به مجاز) زیبا

روژینا، معنی: منسوب به روز

روناک، معنی: روشن، تابناک

رویسا،معنی: چشمه آب روشن

اسم دختر ترکی با حرف ر

رشمه : روبانی برای زینت

اسم دختر فرانسوی با حرف ر

راشل

راحیل

رز :گلی از خانواده گل سرخ دارای گلهایی به رنگهای مختلف

اسم دختر

اسم دختر فرانسوی از حرف ر

اسم دختر خارجی با حرف ر

راشل rashel : راحیل

رز roz : گلی از خانواده گل سرخ دارای گل هایی به رنگ های مختلف

رزیتا rozita : گل رز کوچک

رامونا : لاتین نگهبان عاقل

رزا : نام لاتین گل رز

رزالین : مانند گل رز

روبی: /ˈruːbi/ رنگ یاقوتی، لعل، یاقوت، یاقوت سرخ

روبینا : یاقوت قرمز

رونیکا : عامل پیروزی ، پیروز کننده ، دختر خوش یمن (ریشه یونانی)

ریجینا : با شکوه، ملکه وار

ریما : نام حیوانی است (ریشه یونانی )

راحل یا راحیل(Rachel): این نام در کتاب مقدس ذکر شده است و در زبان عبری به معنای میش است.

ربکا : ربه کا یا ریوکا در عبری امروزی یا ربقاه یا رفقه در عهد عتیق (به معنی فریبنده)

ریچل : راشل، اسم خاص مونث، راحیل نام مادرحضرت یوسف

روت (Ruth): نام یک زن مقدس است که مردمش را برای همراهی با مادرشوهر خود ترک کرد. این نام در میان پیوریتن انگلستان تا حدودی به دلیل ارتباط آن با کلمه دلسوزی و شفقت بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد

اسم دختر باستانی با حرف ر

رادنوش : از نام های برگزیده

رازمهر : از نام های برگزیده

رازیانه : گیاهی خوشبو

رام افزون : شادی افزون ،آرامش بخش

رام دخت : از نام های برگزیده

رامش : خوشی

رامک : آرامش دهنده

رایکا : پسندیده و دوست داشتنی

رایومند : دارنده فروغ و شکوه

رخسار : روی، چهره، صورت ، سیما

رخشا : رخشان، درخشان

رخشانه : رخشان و درخشنده

رخشنده : درخشان ، نورانی

ردیمه : نام زن کمبوجیه و دختر هوتن

رسا : بالغ، بلند

رَسابانو : از نام های برگزیده

رَسادخت : از نام های برگزیده

رُکسانا : نام دختر داریوش سوم هخامنشی

رودابه : فرزند تابان و مادر رستم دستان

روژین : سرخ فام

روشنک : دختر دارا

روناک : روشنایی

رویا : خاطره های شیرین

ریواس : گیاهی با شاخه های سپید

اسم دختر پرطرفدار با حرف ر

راحل : دختر مهاجر

رافعه : اوج دهنده، رفیع کننده (باعث افتخار)

رایان : اسم کوهی در حجاز

رایحه :عطر خوش(رایحه الجنت) ،عطر حضرت زهرا

راحیل : نام یک فرشته، راحیل عربی شدهٔ لغت عبری رَجِل به معنای بی گناه است. راحیل همسر دوم و محبوب یعقوب و مادر یوسف است. نام او در کتاب پیدایش در تورات ذکر گشته است. راحیل دختر لابان و خواهر کوچک تر لیاه است. مادر یعقوب، ربقاه ، خواهرلابان بوده است. راحیل در نزدیکی بیت لحم یهودیه مدفون است.

رضوانه : بهشتی ، زیبارو

ریحان : گیاه و گل خوشبو و معطر، در حدیثی از امام علی (ان المرئه ریحانه و… ترجمه: زن (دختر و …) مانند گل خوشبویی است،پس به انجام کارهای سخت وادارشان نکنید)

ریحانه : گل خوشبو و معطر (مثل اسم قبل،نام مادر امام رضا،از القاب حضرت زهرا

رمیصا : بانوی دلیر و جنگجوی صدر اسلام که از زنان دیگر و همچنین خیمه پیامبر دفاع کرد تا اینکه پس از مقاومت و دلیری بسیار شهید شد(ام سلیم ، دختر ملحان بن خالد بن زید یکی از صحابه معروف رسول الله،همچنین نام یکی از دو ستاره ای که بر ذراع است)

رازیانه : گیاهی خوشبو

رخسار : روی، چهره، صورت ، سیما

رخشانه : رخشان و درخشنده

رخشنده : درخشان ، نورانی

رسا : بالغ، بلند

رُکسانا : نام دختر داریوش سوم هخامنشی

رودابه : فرزند تابان و مادر رستم دستان

روژین : سرخ فام

روشنک : دختر دارا

روناک : روشنایی

رویا : خاطره های شیرین

نام های دخترانه بار

اسم دختر پرطرفدار با حرف ر

اسم دختر با گل با حرف ر

رز

اسم دختر کوتاه با حرف ر

رنا

معنی: شادمان گردیدن، شاد شدن، چیزی که در وی نگرند از جهت خوبی و حسن آن؛ جمال
ریشه: عربی

رها

معنی: نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی
ریشه: فارسی

رزا

معنی: رز
ریشه: فرانسوی

رزی

معنی: منسوب به رُز
ریشه: فرانسوی

راز

معنی: آنچه از دیگران پنهان نگاه داشته می شود، سِر
ریشه: فارسی

اسم دختر مختوم به الف با حرف ر

رَستا

معنی: رَستن، رهیدن + ا (پسوند)، رستگار شده، رهایی یافته و خلاص شده
ریشه: فارسی

رَنا

معنی: شادمان گردیدن، شاد شدن، چیزی که در وی نگرند از جهت خوبی و حسن آن؛ جمال
ریشه: عربی

رَها

معنی: نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی
ریشه: فارسی

رُزا

معنی: رز
ریشه: فرانسوی

رُکسانا

معنی: روشنک، نام دختر دارا که اسکندر به موجب وصیت دارا او را به ازدواج خود در آورد.
ریشه: یونانی

رُمَیصا

معنی: نام یکی از زنان فداکار صدر اسلام با کنیه ام سلم . وی از شخصیتهای اجتماعی دوران صدر اسلام به دور پیامبر حلقه زدند و جنگیدند تا همگی به شهادت رسیدند، نام وب ایست و یکی از دو وب ای است که برذراع است، شِعرهای شامیه، غموص.
ریشه: عربی

رُومینا

معنی: زدوده و صیقل کرده شده و جلا داده؛ پاک و پاکیزه کرده
ریشه: فارسی

رُونیا

معنی: آن که چهرهاش مثل نیاکان است؛ (به مجاز) اصیل
ریشه: فارسی

رابیا

معنی: مشهور، نامدار
ریشه: فارسی

راتا

معنی: نام فرشته ای است
ریشه: فارسی

رادا

معنی: راد + ا (پسوند نسبت)، منسوب به راد
ریشه: فارسی

رام افزا

معنی: افزون کننده آرامش
ریشه: فارسی

رامسینا

معنی: نام یکی از خدایان آشور
ریشه: آشوری

رامونا

معنی: مظهر عشق، لاتین نگهبان عاقل
ریشه: فارسی

رامیلا

معنی: خدای بزرگ
ریشه: آشوری

رامینا

معنی: بالا
ریشه: آشوری

رامینا

معنی: رامین + الف (نسبت)، منسوب به رامین؛ دخترِ طربناک.
ریشه: فارسی

رانا

معنی: مصحف رایای انار

ریشه: یونانی

رایا

معنی: رای، فکر، اندیشه، تأمل
ریشه: فارسی

رایکا

معنی: محبوب، مطلوب
ریشه: فارسی

رعنا

معنی: زیبا و دلفریب؛ زن خویشتن آرا؛ ویژگی آن که یا آنچه به سبب داشتن ظاهر زیبا، قدرت، یا ثروت بسیار، خودخواه و گستاخ شده است؛ (به مجاز) بلند و کشیده؛ گلی که از درون سرخ و از بیرون زرد باشد.
ریشه: عربی

روبیتا

معنی: بی نظیر؛ (به مجاز) زیباروی.
ریشه: فارسی

روجا

معنی: منسوب به روج (روز،آفتاب)؛ 2- (به مجاز) زیباروی و آفتاب چهره؛ روجا نام دهی در تنکابن
ریشه: کردی

روحا

معنی: منسوب به جان و روان
ریشه: عربی

روح افزا

معنی: آنچه به روان انسان شادابی و طراوت می بخشد، جانبخش، مفرح؛ گوشه ای در موسیقی ایرانی
ریشه: عربی

روزا

معنی: منسوب به روز؛ (به مجاز) تابنده و زیبا
ریشه: فارسی

روزانا

معنی: منسوب به روز؛ روشنا؛ (به مجاز) تابنده و زیبا
ریشه: فارسی

روژا

معنی: روزها، آفتاب
ریشه: کردی

روژدا

معنی: عمر و زندگی مادر؛ (به مجاز) فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر
ریشه: کردی

روژینا

معنی: منسوب به روز
ریشه: کردی

روسانا

معنی: مانند روی و چهره
ریشه: فارسی

روشا

معنی: روشاد، دارای چهرهی شاد، شاداب
ریشه: فارسی

روشنا

معنی: روشن، جای روشن، روشنایی؛ (در کردی) روشن، آشنا
ریشه: فارسی

رونیکا

معنی: روی زیبا، زیباروی
ریشه: فارسی

رویا

معنی: رویا، مجموعه ای از تصاویر، افکار و احساسات که در حالت خواب بطور غیرارادی از ذهن می گذرد، آنچه واقعیت ندارد و فقط در عالم خیال می یابد.
ریشه: عربی

آیا این مطلب مفید بود؟
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید