برای انتخاب اسم عجله نکنید زیرا انتخاب اسم کار حساسی است و نیاز به صبوری دارد. شما کافی است فقط از زمانی که جنسیت فرزند دلبندتان مشخص شد، با مشورت با بزرگترها و جستجو در کتاب های اسم و فضای مجازی به نام مورد نظر خود برسید. بنابراین با صبر و شکیبایی و دقت بالاخره می توانید نام منتخب خود را بیابید. تانما در این مطلب نمونه هایی زیبا از اسم دختر با م را برایتان پیدا کرده است؛

اسم دختر در شاهنامه با حرف م

ماه آفرید : همسر ایرج

منیژه : دختر افراسیاب . همسر بیژن

مهین بانو گشسب : دختر رستم . همسر گیو

اسم دختر زردتشتی با حرف م

مانترا:اسم اوستایی به معنی گفتار وَرجاوند اهورایی، کلام مقدّس، سخن ایزدی.

مهیا: اسم اوستایی به معنی بزرگ.

مایا1- (اوستایی) منش نیک، بخشنده؛ 2- (اَعلام) 1) (در روم باستان)

مهرآذر(مهر = مهربانی و محبت + آذر = آتش)، 1- آتشِ مهربانی و محبت؛

میترا(اوستایی) 1- مهر، خورشید؛ 2- پیمان؛ 3- (= مهر)، مهر.

مینو1- (در ادیان) بهشت، فردوس؛ 2- (در پهلوی) این واژه مینوک و صورت اوستایی

اسم مازنی با حرف م

ماتیسا: ماهتیسا، در گویش مازندران به معنی ماه تنها است.

ماتینا: در گویش مازندرانی ماتینا یعنی گل سرخ،

ماه تتی: شکوفه ماه، مهتاب

میانا: یعنی آفتابی و روشن که میانا هم اسم مازندرانی

ماجان: معجن، ماهگان، مانند ماه، نام قدیم رودی در اطراف شاهرود

مانلی: مازندرانی بمان برایم: اَعلام: نام شخصیتی در شعر علی اسفندیاری: نیما یوشیج ؛ مانلی در ثبت احوال نام دخترانه است.

ماهتو: مهتاب

مسل

میترا: شاهزاده مازندرانی

میشکا: میچکا، گنجشک در زبان مازندرانی

مها: در گویش مازندران ابر

اسم دختر گیلکی با حرف م

مارخو دوست دار مادر، متکی به مادر.

ماسو، روشنایی ماه.

مانگه دیم، ماه رو، ماه رخ؛ معادل ماه رخ (اسم فارسی) و آیرخ (اسم ترکی)

مرجانی، گل مریم.

مرخه، دانه ها و مهره های رنگی و تزیینی.

مریم گوله، گل مریم.

منگه تاو، مهتاب.

مورجانه، جوانه.

مورواری، مروارید.

میجام، اسم تاریخی، زن ماکان (به روایت ابن اسفندیار)

میجان، جان من.

میجنک، مژگان.

میجی، مژگان.

میشیم، بنفشه وحشی.

ملیجه، گنجشک.

اسم دختر یونانی با حرف م

مایا

در اساطیر یونان مادر هرمس، در اساطیر روم الهه بهار و حاصلخیزی

مرسیا

ریحان

ملیسا

بادرنگبویه

ملیکا

در زبان پارسی ملیکا به معنای فرشته، در زبان یونانی نام معشوقه زئوس، در زبان عربی نام مادر حضرت مهدی(عج)و به معنای ملکه، در زبان آشوری نیز ملکه معنا میدهد، گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده گندمیان که خودرو هستند.

اسم دختر با م

اسم دختر یونانی با حرف م

اسم دختر لری با حرف م

مریدا یعنی مثل مادر

منتیا یعنی به معنی درون چشمان، کنایه از بسیار عزیز بودن است.

می ناز

اسم دختر مذهبی با حرف م

ماریه : زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر

مائده (Mā-’ede) : خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم

محدثه : یکی از القاب حضرت فاطمه(س) ، زنى که براى او حدیث گفته می شود ، تازه ، نو

مریم : نام حضرت مریم ، نام یک نوع گل سفید رنگ و خوشه ای

مکرمه (mokrame) : مورد احترام واقع شده،بانوی محترم

مبینا : آشکار و روشن،از اسامی کلام وحی

متینا : دختر متین و باوقار

محیا : یکی از صفات خدا ،زنده و پویا

محیصا : رستگار شده ، پاک و آمرزیده (به فتح میم). در قرآن کریم به معنای محل فرار و پناهگاه آمده است (دارای ریشه پارسی و مذهبی)

مشکات : (در قدیم) چراغدان، از واژه های قرآنی

ملیسا : زمانی بین مغرب و نماز عشا؛ ماه صَفر؛ ماهی بین آخر گرما و زمستان

ملیحه : (در قدیم) (به مجاز) ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک؛ (در قدیم) دوست داشتنی و مورد پسند

ملیکا : اسم رومی، مادر امام مهدی

مسیحا :منجی بلند مرتبه، منجی مبارک، مسیح (عربی) + ا (فارسی )، الف اضافه شده به آخر مسیح الف تعظیم است

مولود : زاده شده، به دنیا آمده، تولد، میلاد، حاصل

مهنا (mohanna ) : گوارا و خوش

مهدی (مهدا خونده میشه،دخترونست ) : هدایت شده ،(اگه موضع ظهور بچه دار شدین بذارین ،هدایت شده بدست مهدی)

مهدیه (Mah-die) : عروس

مهلا : آهسته، آرام

اسامی دخترانه هم وزن با حرف م

مَهدا و مهدیس

مهدا : اول شب، پاسی از شب، آرامش شب

مهدیس : مانند ماه، (به مجاز) زیبارو - شبیه ماه، بسیار زیبا و سفید

مَهرو و مهسا

مهرو : خوبرو، زهره جبین، ماهرخ، مه جبین، مهرخ، مهسا، مه سیما، مه لقا، مهوش

مهسا : مه = ماه + سا (پسوند شباهت) )، مثل ماه، مانند ماه، (به مجاز) زیبا رو - مانند ماه، زیبا

مهشاد و مهشید

مهشاد : ماهشاد - مرکب از مه (ماه) + شاد (خوشحال )

مهشید : ماهتاب، مهتاب

مهلا و مهتا

مهلا : (عربی) (اسم صوت) آهسته ! بی شتاب ! - دوستانه، آهسته

مهتا : مثل ماه، ماهگونه - همتای ماه، زیبا و درخشان چون ماه

مهیا و مهلا

مهیا : آماده، تهیه، حاضر، سازمند، فراهم، مستعد، معد، بسیجیده

مهلا : آهسته ! بی شتاب ! - دوستانه

مهرانا و مهرانه

مِهرانا : منسوب به مهران، دارنده مهر،نام یکی از خاندانهای هفتگانه عصر ساسانی که مقرشان در پارس بوده است

مهرانه : (مِهران + ه (پسوند نسبت) )، منسوب به مِهران، مِهران - مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + انه (پسوند نسبت )

مهرسا و مهسا

مهرسا : شبیه به مهر، مهربان و با محبت - مانند خورشید

مهسا : (مه = ماه + سا (پسوند شباهت) )، مثل ماه، مانند ماه، (به مجاز) زیبا رو - مانند ماه، زیبا

مهرناز و مهناز

مهرناز : ناز خورشید - زیبا چون خورشید، از شخصیتهای شاهنامه

مهناز : (مَه = ماه + ناز )، زیبای نازنین - آن که چون ماه ناز و زیبا است، آن که به ماه ناز و فخر می فروشد

مهرنیا و مهرانا

مِهرنیا : (مهر = مهربانی، محبت + نیا )، از نژادِ مهربانان، (به مجاز) مهربان و با محبت - از نسل خورشید، زیبا و درخشان

مهرانا : (مهران + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به مهران، دارنده مهر، نام یکی از خاندانهای هفتگانه عصر ساسانی

مانا و مونا

مانا : باقی، پایا، پایدار، جاوید، ماندنی، شبیه، مثل، همانند، مانند، ماننده، ظاهر

مونا : ، یکتا، در متون ایران باستان به مُحبَّت هم معنا شده است گل یاس، امید - منا، امیدها

ماهک و روشنک

ماهک : به معنی خوبروی کوچک، معشوقک زیبا روی و یا خوبروی دوست داشتنی و زیبا روی محبوب

روشنک : نور کم

متانت و متین

متانت : سنجیدگی، سنگینی، وقار، وقر، اهسته کاری، استواری، نیرومندی

متین : باوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیخته

مرسانا و مهرسا

مرسانا : هدیه ی خدا

مهرسا : (مهر + سا (پسوند شباهت) )، شبیه به مهر، (به مجاز) مهربان و با محبت - مانند خورشید

مریم و ملیکا

مریم : گل سفید خوشه ای خوشبو و دارای عطر با دوام.دریای غم .سرکشی و در آرزوی بچه معنی دیگر نام مریم عبادت کننده

ملیکا : ملیکا از ملک گرفته شده ملک به معنی فرشته است بنابراین معنی ملیکا یعنی ملکه - پادشاه

مهراوه و مهرآنا

مهراوه : الهه افتاب

مهرآنا : این اسم ترکیب دو ایز د زرتشتی هستش مهر و اناهیتا مهر الهه عشق وعهد وپیمان و اناهید نماد بانوان وپاک دامنی هست

مهرآذر و مهرآذین

مهرآذر : آتشِ مهربانی و محبت، بسیار مهربان و با محبت

مهرآذین : مهر(خورشید)_آذین(زیبا) =خورشید زیبا

مهرآرا و مهرآسا

مهرآرا : مهرآرا (مهر = مهربانی و محبت آرا = مخفف آراینده، آراینده، آراستن، زینت و آرایش)

مهرآسا : خورشیدوار، پرتلالو، تابناک، رخشان

مهستا و مهستی

مهستا : دختر سنگین، بانوی گرانسنگ، مرکب از مهست الف تأنیث

مهستی : ماه خانم، ماه بانو

مینا و مینو

مینا : آبگینه، شیشه، جام، جام می، لایه خارجی دندان، ترکیبی ازلاجورد و طلا، لعاب مخصوص، لعاب شیشه ای، شیشه شراب

مینو : ، بهشت، پردیس، جنت، دارایی، مال، رفاه، لذت، نعمت پاکیزه، خوب، خوش

اسم دختر ترکی با حرف م

مَلتَم : باد ساحلی ،مه

مئلیسا : تُرَنج

مارال : گوزن ماده

مارتی : مرغ دریایی

ماویش : دختر بور ی که چشمانی به رنگ آبی روشن دارد

مایوک : غنچه ،گل نشکفته

مورَن : رود ،آب روان

مورایپَک : نوعی پارچه مخمل ،ابریشم بنفش رنگ

مورتان : رنگ صورتی شفق هنگام سپیده دم

مورگول : گل بنفش رنگ

مویان : خیر و ثواب

مین گول : هزار گُل

مین ناز : هزار ناز، دارای ناز

اسم دختر باستانی با م

اسم دختر ترکی با حرف م

اسم دختر فرانسوی با حرف م

مارگاریتا

نام جزیره ای در شمال کشور ونزوئلا

مارگریت

گلی زیبا به رنگ سفید

ماگنولیا

گلی درشت و خوشبو به شکل تخم مرغ

مانیوک

نام گیاهی با ریشه های ضخیم و دارای نشاسته بسیار

اسم دختر خارجی با حرف م

مایا maya : در اساطیر یونان مادر هرمس، در اساطیر روم الهه بهار و حاصلخیزی

مرسیا mersiya : ریحان

ملیسا melisa : بادرنگبویه

ملیکا melika : یونانی-فارسی در زبان پارسی ملیکا به معنای فرشته، در زبان یونانی نام معشوقه زئوس، در زبان عربی نام مادر حضرت مهدی(عج)و به معنای ملکه، در زبان آشوری نیز ملکه معنا میدهد، گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده گندمیان که خودرو هستند.

ملینا melina : عسل، رنگ گل بهی، همچنین نوعی گل

مونیکا : مشاور

مارگریت : گلی زیبا به رنگ سفید

ماگنولیا : گلی درشت و خوشبو به شکل تخم مرغ

مانیوک : نام گیاهی با ریشه های ضخیم و دارای نشاسته بسیار

ماتیلدا (matilda): ماتیلدا یکی از اسامی محبوب در کشورهای اسکاندیناوی است که فرم انگلیسی اسم دخترانه Mahthildis

میشل (Michelle): میشل فرم زنانه مایکل است. این نام در سال های 1970 و 1980 محبوب بود

مرسنا: مرسانا در زبان عبری به معنی: «هدیهٔ خداوند» است

اسم دختر باستانی با حرف م

مارال : از نام های برگزیده

ماسیس : نام دختر سی زین از خاندان ایرانی سورن

مانترَه : سخن منش انگیز و مقدس

ماندانا : نام دختر پادشاه ماد و همسر کمبوجیه

ماه آفرید : نام زن ایرج مادر منوچهر

ماه بانو : از نام های برگزیده

ماه دیس : از نام های برگزیده

ماهرُخ : خوشگل، زیبا

ماهرو : از نام های برگزیده

ماهوار : مانند ماه

ماهوش : مانند ماه

مخمل : نوعی پارچه

مرجان : از گیاهان دریایی

مرمر : سنگ خوشرنگ و قیمتی

مروارید : گوهر باارزش دریایی

مژده : نوید ، خبر شادی

مژگان : چشم پوش

مَشیانه : نام نخستین زن(حوا)

منیژه : خواهر فرنگیس، دختر افراسیاب

مه پیکر : از نام های برگزیده

مه سیما : ماه رو, ماهرخ، زیبا

مهتاب : نور آرام ماه

مهدخت : از نام های برگزیده

مهر رخسار : از نام های برگزیده

مهرآگین : از نام های برگزیده

مهرآمیز : از نام های برگزیده

مهرآور : از نام های برگزیده

مهراسا : از نام های برگزیده

مهرافروز : از نام های برگزیده

مهرافزا : آنکه مهر و محبت بیفزاید

مهرافزون : از نام های برگزیده

مهرافشان : از نام های برگزیده

مهرانگیز : از نام های برگزیده

مهربانو : از نام های برگزیده

مهرچهر : از نام های برگزیده

مهرچین : از نام های برگزیده

مهرخ : از نام های برگزیده

مهرکیش : از نام های برگزیده

مهرناز : از نام های برگزیده

مهرنگار : از نام های برگزیده

مهرنواز : از نام های برگزیده

مهروی : از نام های برگزیده

مهری : از نام های برگزیده

مهسان : از نام های برگزیده

مهستی : بزرگترین ریشه

مهشید : مهتاب، روشنایی ماه

مهناز : از نام های برگزیده

مهوش : مانند ماه ، خوشگل

مهین : بزرگ، بزرگتر

مورد : نام درخت همیشه سبز

مُوژان : غنچه نرگس

میترا : مظهر دوستی و محبت و صلح وصفا و روشنایی

مینا : نام گلی است

مینو : جهان معنوی

اسم دختر با حرف م

اسم دختر باستانی با حرف م

اسم دختر پرطرفدار با حرف م

ماریه : زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر

ماه سمین : ماه + سمین = (به مجاز) ارزشمند ، خوب ، عالی) ماهِ خوب ، عالی و ارزشمند ؛ (به مجاز) ماه روی گران بها و ارزشمند .

مائده (Mā-‘ede) : خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم

مکرمه (mokrame) : مورد احترام واقع شده،بانوی محترم

مبینا : آشکار و روشن، از اسامی کلام وحی

متانت : وقار ، حالت استواری و سنگینی در رفتار همراه با پرهیز از نشان دادنِ هیجان های درونی

متینا : دختر متین و باوقار

محدثه : مؤنث محدث، گوینده سخن

محنا : ﺑﻪ ﺣﻨﺎ ﺧﺿﺎﺏ ﮐﺮدﻩ، به ضم میم و فتح ح و تشدید نون

محیا : یکی از صفات خدا ،زنده و پویا

مشکات : (در قدیم) چراغدان، از واژه های قرآنی ، مکان نورانی – طاقی بلند که چراغ را در آن گذارند

ملیسا : زمانی بین مغرب و نماز عشا؛ ماه صَفر؛ ماهی بین آخر گرما و زمستان (ریشه یونانی)

ملیحه : (در قدیم) (به مجاز) ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک؛ (در قدیم) دوست داشتنی و مورد پسند

ملیکا : اسم رومی، مادر امام مهدی

مهنا (mohanna ) : گوارا و خوش

مهدیه (Mah-die) : عروس

مارال : از نام های برگزیده

ماندانا : نام دختر پادشاه ماد و همسر کمبوجیه

ماه بانو : از نام های برگزیده

ماهرُخ : خوشگل، زیبا

ماهرو : از نام های برگزیده

ماهوش : مانند ماه

مخمل : نوعی پارچه

مرجان : از گیاهان دریایی

مرمر : سنگ خوشرنگ و قیمتی

مروارید : گوهر باارزش دریایی

مژده : نوید ، خبر شادی

مژگان : چشم پوش

منیژه : خواهر فرنگیس، دختر افراسیاب

مهتاب : نور آرام ماه

مهدخت : از نام های برگزیده

مهر رخسار : از نام های برگزیده

مهرآگین : از نام های برگزیده

مهرآمیز :از نام های برگزیده

مهرآور : از نام های برگزیده

مهراسا : از نام های برگزیده

مهرانگیز : از نام های برگزیده

مهربانو : از نام های برگزیده

مهرناز : از نام های برگزیده

مهرنگار : از نام های برگزیده

مهرنواز : از نام های برگزیده

مهستی : بزرگترین ریشه

مهشید : مهتاب، روشنایی ماه

مهناز : از نام های برگزیده

مهوش : مانند ماه ، خوشگل

مهین : بزرگ، بزرگتر

مُوژان : غنچه نرگس

میترا : مظهر دوستی و محبت و صلح وصفا و روشنایی

مینا : نام گلی است

مینو : جهان معنوی

اسم دختر شیک با گل با حرف م

ماه گل

گلِ ماه؛ (به مجاز) زیبارو

مِهرگل

(مهر = خورشید + گل)، گل آفتاب، گل آفتاب گردان؛ (به مجاز) زیبا و لطیف

مَهگل

(مَه = ماه + گل)، 1- گلِ ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو

مِیگُل

(می = شراب + گل)، (به مجاز) زیبا و مست کننده

اسم دختر کوتاه با حرف م

مُنا
معنی: امیدها، آرزوها، مقاصد
ریشه: عربی
مِها
معنی: منسوب به ماه است؛ (به مجاز) زیبارو، با فتح میم به معنای بزرگ، بزرگتر
ریشه: فارسی
ماه
معنی: جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی که شبها به صورت لکه ی روشن بزرگی از زمین دیده می شود، قمر؛ (به مجاز) بسیار خوب و دوست داشتنی
ریشه: فارسی

اسم دختر مختوم به الف با حرف م

مَلِک نسا

معنی: پادشاهِ زنان، سَرور زنان؛ فرشته رو و زیبا در میان زنان.
ریشه: عربی

مَهِیلا

معنی: حرکت آهسته، روان؛ از واژه های قرآنی
ریشه: عربی

مَه سیما

معنی: ماه سیما و ماه چهر
ریشه: فارسی - عربی

مَهدیسا

معنی: منسوب به مَهدیس
ریشه: فارسی

مَهسا

معنی: (مه = ماه + سا (پسوند شباهت))، مثل ماه، مانند ماه؛ (به مجاز) زیبارو
ریشه: فارسی

مَهلا

معنی: آهسته! بی شتاب!
ریشه: عربی

مَهلقا

معنی: ماه رو، ماه روی، ماه لقا؛ کنایه از زیبارو(ی) است.
ریشه: فارسی

مَهیا

معنی: بزرگ
ریشه: اوستایی - پهلوی

مَهیسا

معنی: مهسا
ریشه: فارسی

مَیسا

معنی: زنی که با برازندگی و تکبّر راه میرود، متکبر و با تبختر راه میرود.
ریشه: عربی

مُنا

معنی: امیدها، آرزوها، مقاصد
ریشه: عربی

اسم دختر با م

اسم دختر محتوم به الف با حرف م

مُهنا

معنی: در خور، شایسته؛ گوارا و خوش؛ دور از رنج
ریشه: عربی

مِها

معنی: منسوب به ماه است؛ (به مجاز) زیبارو، با فتح میم به معنای بزرگ، بزرگتر
ریشه: فارسی

مِهرا

معنی: (مهر+ ا (پسوند نسبت))، منسوب به مِهر، مِهر
ریشه: فارسی

مِهرانا

معنی: منسوب به مهران
ریشه: فارسی

مِهرسا

معنی: (مهر = خورشید + سا (پسوند شباهت))، مثل خورشید؛ (به مجاز) زیبارو
ریشه: فارسی

مِهرنسا

معنی: خورشید زنان؛ (به مجاز) زیباروی در میان زنان.
ریشه: فارسی - عربی

مِهرنیا

معنی: (مهر = مهربانی، محبت + نیا)، از نژادِ مهربانان؛ 2-(به مجاز) مهربان و با محبت
ریشه: فارسی

ماتیسا

معنی: ماهتیسا، در گویش مازندران ماه تنها
ریشه: فارسی

ماتینا

معنی: نام ساتراپ نشینِ [ولایت تحت امر حاکم یا والی در ایران دوران هخامنشی] شمال شرقی ارمنستان که به دست کیاکسار یا (هوخشتره) فتح شده است و در زمان داریوش اول از ارمنستان مجزا شده است.

ریشه: فارسی

مارتا

معنی: در اوستا مشا و مارتا به معنای نوع انسان آمده است، فناپذیر، دنیایی
ریشه: فارسی

ماریا

معنی: مریم، ماریا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم در زبان های اسپانیایی و آسیایی است.
ریشه: عبری

مانا

معنی: ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن
ریشه: فارسی

ماندانا

معنی: به معنی عنبر سیاه؛ زن کمبوجیه ی اول و مادر کوروشِ کبیر
ریشه: فارسی

مانیا

معنی: (در پارسی باستان) خانه، سرای، (در پهلوی) برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن، معرب از یونانی، دیوانگی، جنون
ریشه: یونانی

ماه نِسا

معنی: ماهِ زنان؛ (به مجاز) زیبا رو در میان زنان، زیبارو.
ریشه: فارسی - عربی

ماهانا

معنی: ماهان+ ا (پسوند نسبت)) منسوب به ماهان
ریشه: فارسی

مایا

معنی: منش نیک، بخشنده؛ (در روم باستان) اِلهه ی فراوانی سبزه و بهار در نزد رومیان
ریشه: اوستایی - پهلوی

مایسا

معنی: نام گیاهی کوچک و یک ساله که بسیار ظریف است.
ریشه: فارسی

مبینا

معنی: مؤنث مبین، روشنگر، هویدا
ریشه: عربی

متینا

معنی: مؤنث متین
ریشه: عربی

مرسانا

معنی: هدیه خداوند
ریشه: عبری

مروا

معنی: فال نیک و دعای خیر
ریشه: فارسی

ملیسا

معنی: زمانی بین مغرب و نماز عشا؛ ماه صَفر؛ ماهی بین آخر گرما و زمستان.
ریشه: عربی

ملیکا

معنی: گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده ی گندمیان که خودرو هستند. معشوقه زئوس
ریشه: یونانی

مونا

معنی: تک، یکتا، در متون ایران باستان به مُحبَّت هم معنا شده است، گل یاس، امید
ریشه: عربی

مهدیا

معنی: (مهدی = هدایت شده + ا (اسم ساز))، دختر هدایت شده.
ریشه: فارسی

مهرآرا

معنی: ویژگی آن که به مهربانی و محبت آرایش شده، آراسته به مهربانی؛ مهربان و با محبت
ریشه: فارسی

مهرآسا

معنی: مثل خورشید، مانند خورشید؛ (به مجاز) زیبارو
ریشه: فارسی

مهرآنا

معنی: (مهر = محبت و دوستی، مهربانی + آنا (ترکی)= مادر)، مهربانی و محبت و دوستی مادر؛ (به مجاز) مهربان و بامحبت
ریشه: فارسی

مهستا

معنی: (مهست = بزرگترین، مهمترین + ا (پسوند نسبت))، (به مجاز) دختر بزرگتر و مهمتر؛ دارای قدر و مرتبه ی عالی.
ریشه: فارسی

میترا

معنی: مهر، خورشید؛ پیمان؛ مهر
ریشه: اوستایی - پهلوی

مینا

معنی: پرنده ای شبیه سار با پرهای رنگارنگ که به راحتی قادر به تقلید صدای انسان و حیوانات است، مرغ مقلد، مرغ مینا؛ گلی معمولاً سفید، نوعی شیشه رنگی به ویژه سبز که از آن انواع ظروف میسازند.
ریشه: فارسی

اسم دختر امروزی با حرف م

مَهشید
معنی: پرتو ماه، ماهتاب
ریشه: فارسی

مَهگل
معنی: (مَه = ماه + گل)، 1- گلِ ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو
ریشه: فارسی

مِهرسا
معنی: (مهر = خورشید + سا (پسوند شباهت))، مثل خورشید؛ (به مجاز) زیبارو
ریشه: فارسی

مِهرنیا
معنی: (مهر = مهربانی، محبت + نیا)، از نژادِ مهربانان؛ 2-(به مجاز) مهربان و با محبت
ریشه: فارسی

ماتیسا
معنی: ماهتیسا، در گویش مازندران ماه تنها
ریشه: فارسی

ماریا
معنی: مریم، ماریا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم در زبان های اسپانیایی و آسیایی است.
ریشه: عبری

مانِلی
معنی: پری دریایی برایم بمان (بمان به نام علی، امام اول شیعیان)، در گویش مازندران بمان برایم، نامی دخترانه در شمال ایران، نام پسری در شعری از نیما یوشیج
ریشه: فارسی

مانا
معنی: (دخترانه و پسرانه) ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن
ریشه: فارسی

مانیا
معنی: (پسرانه و دخترانه) (در پارسی باستان) خانه، سرای، (در پهلوی) برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن، معرب از یونانی، دیوانگی، جنون
ریشه: یونانی

اسم دخترانه با م

اسم دختر امروزی با حرف م

ماهک
معنی: خوبروی کوچک، معشوقک زیباروی و یا خوبروی دوست داشتنی
ریشه: فارسی

ماهناز
معنی: (ماه + ناز = قشنگ، زیبا) ماهروی زیبا
ریشه: فارسی

مرسانا
معنی: هدیه خداوند
ریشه: عبری

ملیکا
معنی: گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده ی گندمیان که خودرو هستند. معشوقه زئوس
ریشه: یونانی

مونا
معنی: تک، یکتا، در متون ایران باستان به مُحبَّت هم معنا شده است، گل یاس، امید
ریشه: عربی

مهرآنا
معنی: (مهر = محبت و دوستی ، مهربانی + آنا (ترکی)= مادر)، مهربانی و محبت و دوستی مادر؛ (به مجاز) مهربان و بامحبت
ریشه: فارسی

مهسان
معنی: مهسا، مانند ماه، زیبا
ریشه: فارسی

مهستا
معنی: (مهست = بزرگترین، مهمترین + ا (پسوند نسبت))، (به مجاز) دختر بزرگتر و مهمتر؛ دارای قدر و مرتبه ی عالی.
ریشه: فارسی

میترا
معنی: مهر، خورشید؛ پیمان؛ مهر
ریشه: اوستایی - پهلوی

اسم خاص با حرف م

مهربان: دارای محبت و عاطفه
مهسان: همانند ماه
مهفام: به رنگ ماه
مهکامه: به مجاز آرزوی زیبا روی

میشکا: در گویش مازندرانی به معنای گنجشک
میگل: زیبا روی

مینوش: نوشنده می ، می نوشنده

ماتینا: نام ساتراپ نشین ولایت تحت امر حاکم با والی در دوران هخامنشی

مانلی: مازندرانی(بمان برایم)

مانیا: خانه و سرای امن
مارینا : دارنده ی هر چیز ارزشمند، جویبار، آب

مالیندا: صالح, جدی,شاد
مانا : ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن

مه نگار :معشوقه زیبارو
مهان: منسوب به ماه
محیصا : رستگار شده ، پاک و آمرزیده (به فتح میم). در قرآن کریم به معنای محل فرار و پناهگاه آمده است (دارای ریشه پارسی و مذهبی)
مرسانا : هدیه خداوند
مروا : فال نیک و دعای خیر

آیا این مطلب مفید بود؟
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید