دوران بارداری، دوران بسیار خاصی است و پدر و مادر یکی از ناب ترین اتفاقات را در این دوران تجربه می کنند؛ از روزی که خبر بارداری را می شنوند گرفته تا روزهای آخر بارداری و نامگذاری برای فرزند. اصلا شاید بتوان گفت یکی از هیجان انگیزترین اتفاقات در زندگی هر زن و مردی، برگزیدن نام زیبا برای فرزندشان است. اگر فرزندتان دختر است و به دنبال انتخاب یک اسم تک و خاص و متفاوت برای فرزندتان هستید این مطلب تانما را حتما دنبال کنید؛

اسم دختر زردشتی با حرف ه

هورا1- (در سانسکریت) سورا (هورا) یک قسم شربت است که در بند چهار آفرینگان

اسم دختر گیلکی با حرف ه

هَرای، گریه، فغان.

هیلَک، تکمه های فلزی که زن ها به پیراهن خود می دوزند.

اسم دختر یونانی قشنگ با حرف ه

هاله

معرب از یونانی حلقه نورانی سفید یا رنگی که گاهی گرد ماه یا خورشید دیده می شود

هلن

فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد

هلنا

هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد

هلیا

خورشید

هلینا

هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد

اسم دختر لری با حرف ه

هاویر یعنی به معنی در یاد مانده

هیلناز یعنی به معنی سرخگون ، نازنین و به رنگ بور

هانا یعنی فریاد، اسم دختر (لری لرستان)؛ معنی اسم هانا

هرسام یعنی اشکهام کنیه از عزیزم، اسم لری برای دختر (لری بختیاری)

هرنگ یعنی تاب و توان دل و مجازا قدرت و امید زندگی، معنی معنی آرامش و تسکین دهنده نیز برایش آمده است. نام لری برای دختر و پسر

هیلمی یعنی داری موی بور و زرد مانند. اسم زیبا برای دختر خانم ها (لری لرستانی)

هیوا یعنی امید

اسم دختر مذهبی با حرف ه

هدیه زهرا : دختری که هدیه و عطیه از طرف حضرت زهراست

هدی : هدایت ،از القاب قرآن،(هدایت برای مومنین)

​​اسامی دخترانه هم وزن با حرف ه

هلنا و هلن

هلنا : روشنایی، نور

هلن : هلن دختر ژوپیتر خدای خدایان یونان یکی از وسوسه انگیزترین زنان میتولوژی

هلنسا و هلنا

هلنسا : هل (فارسی) + نسا (عربی) زنان معطر

هلنا : روشنایی

هلیا و هلینا

هلیا : دختر شب - خورشید

هلینا : دختر ماه

هورزاد و هورشاد

هورزاد : زاده خورشید

هورشاد : (هور = خورشید + شاد )، خورشید شاد، آفتاب شادمان، (به مجاز) پر حرارت و شاد و خوشحال - مرکب از هور (خورشید) + شاد

هیلا و هیدا

هیلا : نام پرنده ای است، باشه (پرنده ای شکاری کوچکتر از باز) - پرنده ای شکاری کوچکتر از باز

هیدا : نام دخترانه کردی به معنای آرام وآهسته وبردبار

هیلدا و گیلدا

هیلدا : درخت هلو - نیرومند، قوی

گیلدا : (گیل = قوم ساکن گیلان + دا = دادن، آفریدن، ساختن) (به مجاز) پرورش یافته ی مردم گیل (گیلان) - طلا

هوناز و هلناز

هوناز : هوناز : (هو = خوب ناز = کرشمه، غمزه) ویژگی آن که دارای ناز و کرشمه خوب و نیک است

هلناز : هلناز به معنی خوشبو و زیبارو میباشد .به شکوفه درخت هل میگن هلناز

اسامی دخترانه با ه

اسامی دخترانه هم وزن با حرف ه

اسم دختر کردی با حرف ه

هانا، معنی: زنهار، دادخواهی؛ امید؛ بینایی؛ خواهش

هستنوه، معنی: قیام توده مردم

هفدن، معنی: وزن شعر

هفیان، معنی: آرام گرفتن

هگبه، معنی: ره آورد، هدیه سفر، خورجین

هلاله، معنی: گلی زرد رنگ خوشبو، آلاله، جارزدن، با خبر ساختن

هلپرین، معنی: رقصیدن

هموند، معنی: اعضاء

هنار، معنی: انار

هناو، معنی: زهره، شجاعت

هورا، معنی: هورا به معنی غوغا است؛ (در اوستایی) مستی آور، نوشیدنی مست کننده، آشام مستی آور.

هوران، معنی: آفتاب

هورشید، معنی: خورشید

هوری، معنی: نور خورشید

هوزان، معنی: یاد گرفتن

هوژان، معنی: یاد گرفتن

هوژین، معنی: آموختن

هوما، معنی: مرغ سعادت، فرخنده

هومان، معنی: خودمان

هونراوه، معنی: کنایه از کلام منظوم

هونیا، معنی: شعر

هیدی، معنی: آرام، آهسته، بردبار

هیدیکا، معنی: آرام، به آهستگی، یواش

هیران، معنی: قرار

هیرو، معنی: منسوب به آتش؛ آتشی و سرخ گون؛ (به مجاز) زیبارو.

هیزان، معنی: نیرومند، توانا

هیژان، معنی: ارزیدن، جنبیدن

هیلان، معنی: آشیانه، مکان آرامش

هیمو، معنی: پاک دامن

هینا، معنی: ماهر

هینان، معنی: آوردن

هیوان، معنی: ایوان، تراس

اسم دختر خارجی با حرف ه

هلنا : هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد (ریشه یونانی)

هیلدا : نیرومند، قوی. (ریشه آلمانی)

هاله hale : معرب از یونانی حلقه نورانی سفید یا رنگی که گاهی گرد ماه یا خورشید دیده می شود.

هلینا helina : هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد.

اسم دختر باستانی با حرف ه

هاله : خرمن ماه

هدیه : پیشکشی

هلیله : نام درختی است

هما : مرغ خوش پرواز

هماچهر : از نام های برگزیده

همافر : از نام های برگزیده

همایون : فرخ، شادان

همدم : از نام های برگزیده

همراز: از نام های برگزیده

همساز : از نام های برگزیده

همگام : همراه، همسفر

هنگامه : وقت و زمان

هوآفرید : خوش ستوده، خوش آمرزیده

هوپاد : خوب نگهداری شده

هوداد : از نام های برگزیده

هور : خورشید

هورام : شاد، خنده رو

هوربانو : از نام های برگزیده

هورتن : از نام های برگزیده

هورچهر : از نام های برگزیده

هورداد : از نام های برگزیده

هوردخت : دختر خورشید

هورزاد : زاده خورشید

هورسان : مانند خورشید

هورشید : خورشید

هورفَر : از نام های برگزیده

هورمهر : از نام های برگزیده

هوروَش : از نام های برگزیده

هوزاد : خوب زاده، اصیل

هوزان : نرگس نوشکفته و نیک دان

هوشبام : سپیده دم

هوفر : نام خواهر یوئشتا

هوگون : خوب گون, خوش رنگ, ممتاز

هووَرشت : نیکوکار

هُووی : نام زن اشوزرتشت, دختر فرشوشتر

اسم دختر خارجی با ه

اسم دختر باستانی با حرف ه

اسم دختر پر طرفدار با حرف ه

هانیه : شادمان و خوشبخت، مهربان و دلسوز ، لقب حضرت زهرا (کلمه حانیه برای اسم اشتباه است ، حانیه یعنی زنی که پس از مرگ همسرش به او وفادار می ماند و در کنار فرزندش به پرورش او همت می گمارد)

هدیه زهرا : دختری که هدیه و عطیه از طرف حضرت زهراست

هدی : هدایت، از القاب قرآن، (هدایت برای مومنین)

هاله : خرمن ماه

هدیه : پیشکشی

هما : مرغ خوش پرواز

همدم : از نام های برگزیده

همراز : از نام های برگزیده

هنگامه : وقت و زمان

هور : خورشید

هوربانو : از نام های برگزیده

هوردخت : دختر خورشید

هورشید : خورشید

اسم دخترانه کوتاه با حرف ه

هدا (هدی)

معنی: هدی، هدایت کردن، هدایت، راهنمایی، راه درست و مسیر درست
ریشه: عربی

هلن

معنی: فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد.
ریشه: یونانی

هما

معنی: پرنده ای با جثه بزرگ که بنا به تصور گذشتگان سایه اش بر سر هر کسی بیفتد به سعادت و خوشبختی می رسد. هما از شخصیتهای شاهنامه بوده است و نام دخترگشتاسپ پادشاه کیانی
ریشه: فارسی

هور

معنی: خور، خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام دانایی پرهیزکار در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
ریشه: فارسی

اسم دختر مختوم به الف با حرف ه

هارا

معنی: کوهستان
ریشه: عبری

هانا

معنی: پناه، نفس، امید، فریاد
ریشه: فارسی

هانیا

معنی: مؤنث هانی، مادر مهربان و دلسوز
ریشه: عربی

هدا

معنی: هدی، هدایت کردن، هدایت، راهنمایی، راه درست و مسیر درست
ریشه: عربی

هرمینا

معنی: سفر، حرکت
ریشه: اوستایی - پهلوی

هلما

معنی: معنی اسم را در این قسمت بنویسید خیلی صبور
ریشه: عربی

هلنا

معنی: هلن
ریشه: یونانی

هلنسا

معنی: هل (فارسی) + نسا (عربی) زنان معطر
ریشه: فارسی - عربی

هلیا

معنی: خورشید
ریشه: یونانی

هلینا

معنی: هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد.
ریشه: یونانی

هما

معنی: پرنده ای با جثه بزرگ که بنا به تصور گذشتگان سایه اش بر سر هر کسی بیفتد به سعادت و خوشبختی می رسد. هما از شخصیتهای شاهنامه بوده است ونام دخترگشتاسپ پادشاه کیانی
ریشه: فارسی

همتا
معنی: نظیر، مانند
ریشه: فارسی

همیلا

معنی: نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
ریشه: فارسی

هنیا

معنی: به فتح ه، گوارا باد، نوش باد
ریشه: عربی

هوما

معنی: مرغ سعادت، فرخنده
ریشه: کردی

هونیا

معنی: شعر
ریشه: کردی

هیدیکا

معنی: آرام، به آهستگی، یواش
ریشه: کردی

هیلا

معنی: پرنده ای شکاری کوچکتر از باز را گویند.
ریشه: فارسی

هیلدا

معنی: نیرومند، قوی
ریشه: لاتین

هیما

معنی: بانوی عاشق، مرکب از هیم (عربی به معنای عاشق و شیفته ) + الف تانیث فارسی
ریشه: فارسی - عربی

هینا

معنی: ماهر
ریشه: کردی

اسم دختر با ه

اسم دختر مختوم به الف با حرف ه

اسم دختر امروزی با حرف ه

هانا
معنی: پناه، نفس، امید، فریاد
ریشه: فارسی

هلما
معنی: ستاره درخشان
ریشه: عربی

هلن
معنی: فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد.
ریشه: یونانی

هلنا
معنی: هلن
ریشه: یونانی

هلیا
معنی: خورشید
ریشه: یونانی

هلینا
معنی: هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد.
ریشه: یونانی

هورناز
معنی: خورشید زیبا
ریشه: فارسی

هیلدا
معنی: نیرومند، قوی
ریشه: لاتین

هینا

معنی: ماهر

ریشه : کردی

اسم دختر خاص با حرف ه

هاله: حلقه نورانی

هانا: داد خواهی ، امید ،بینایی

هانیا : مسرور و شاد

هانیه: شادمان خوش بخت

هدی: هدایت شده

هدیه: تحفه ای که به نشانه محبت به کسی داده می شود

هستی : زندگی، وجود، زندگانی

هلما : خیلی صبور

هلن : فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد.

هلنا : هلن

هلناز: زیبا و خوش بو

هلیا : خورشید

هما : فرخنده

همتا: همانند

همیلا: نام یکی از ندیمه های شیرین در خسرو و شیرین نظامی

هنا : شادمانی و خوش بختی

هنگامه: رخداد بزرگ

هونیا : دارای نیای خوب

هوران : آفتاب

هورناز : خورشید زیبا

هیلا: پرنده ای کوچکتر از باز

هیلدا : نیرومند، قوی

آیا این مطلب مفید بود؟
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید