پدر و مادر یک نوزاد برای انتخاب اسم گاهی تا مدت ها ذهنشان مشغول است چون هر پدر و مادری دوست دارد فرزندش را با نامی با مسمّا و زیبا صدا بزنند. در نهایت نیز با کلی مشورت و سرچ و گاهی بحث، بالاخره اسم مورد نظرشان را انتخاب و بر روی کودک خود می گذارند. حالا اگر پدر و مادر بخواهند اسم فرزند پسرشان با حرف س شروع شود، تانما مجموعه ای از اسم پسر با س را جمع آوری کرده که خیلی جالب است؛

اسم پسر با حرف س

ساسان :نام پدر بزرگ اردشیر بابکان
سالار :پدر زال، پسر نریمان
سام :بهدینی از خاندان گرشاسب
سامان :نام بزرگ زاده بلخ
سَپْرَنگ :نام پسر سام
سِپنتا :مقدس، ورجاوند
سپند :ورجاوند و مقدس. اسفند
سِپِهر : آسمان
سپهرداد :داده یا آفریده آسمان
سپیدار :درخت بلند و راست
ستایش :خوب گفتن
ستُرگ :قوی هیکل، نیرومند
سرافراز :سربلند، با افتخار
سُرایش :سرودن
سُرخاب :نام پنجمین پادشاه باوندی
سُروش :گوش دادن به صدای وجدان و فرمانبردار
سزاوار :شایسته
سَلم :نام یکی از سه پسران شاه فریدون پیشدادی
سهراب :تابش سرخ. نام پسر زال
سورن :دلیر و پهلوان ، توانا
سوشیانت :برگزیده دینی
سیامک :نام پسر کیومرس در شاهنامه
سیاوخش :سیاوش، پسر کیکاووس
سیاوش :نام پسر کیکاووس
سینا :یکی از نخستین پیروان اشوزرتشت

ساردین sardin : فرانسه-یونانی سمارسیس، سردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی

سردین : فرانسه-یونانی سمارسیس، ساردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی

سیروس siroos : شکل فرانسوی کوروش

سابین sabin : سروکوهی ریشه فرانسوی

ساشا sasha : ریشه اصلی نام ساشا یونانی است اما در زبانهای روسی و فرانسه و انگلیسی بکاربرده می شود و به معنای مدافع و محافظ مردان است.

سوبیتای: ریشه مغولی ، معنی: نام پسر تولی پسر چنگیزخان پادشاه مغول

ساموئل(Samuel): ساموئل نامی است که در کتاب مقدس بارها ذکر شده است و احتمالا به معنای شنوا بودن خداوند یا ” خدا ندای او را شنید” است.

سیروان : عربی شده ساربان؛ 2- (اَعلام) (= آب سیروان) نام رودی در غرب ایران، در استانهای کردستان و کرمانشاه به طول 100 کیلومتر

اسم پسرانه

اسم پسر با حرف س

اسم پسرانه زردشتی با س

ساما: سام ، سیاه ، منسوب به سام

سوشیا: سوشیانت،نجات دهنده ، هر یک از موعدان دین زرتشتی

سوشیانت: سوشیانس،نجات دهنده ، هر یک از موعدان دین زرتشتی

سوشیانس= سوشیانت،نجات دهنده ، هر یک از موعدان دین زرتشتی

اسم پسر کردی با س

ساکو : یعنی کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش

سایمان :یعنی مانند سایه

سوران :یعنی نام یکی از منطقه های وسیع کردستان همچنین با اضافه شدن+ی=سورانی؛ نام یکی از لهجه های معروف در کردی

سیپان :یعنی بلندی مانع باد، نام دوکوه در کردستان

سارو

ساکار :یعنی پاک و ساده

ساکو یعنی بی آلایش

سامال :یعنی آسمان بی ابر

سه یوان : یعنی کوهی در ایلام

سامره ند

سه ردار : یعنی سردار

سه نگاو

سه رکه وت یعنی پیروز

سه رکو

سیامه ند یعنی برگرفته از افسانهٔ کردی «خَج و سیامند»، سیامند عاشق خَج یعنی خدیجه می شود و در راه این عشق هر دو جان می سپارند

سیروان یعنی نام رودی در منطقه هورامان تخت – کردستان

سوران یعنی نام نوعی لهجهٔ مادری کردی سورانی – کرد سوران NameFarsi.com

سردشت یعنی به مکانی رؤیایی گفته می شود همانند بهشت سرسبز، نام شهری کردنشین در آذربایجان غربی

سیوان یعنی سایبان، چادر

سیروان

نام پسرانه

اسم پسر کردی با س

اسم پسر گیلکی با حرف س

سالوک : اسم تاریخی، از فرمان روایان.

سرخاب

سلیم : از پرنده گان.

سوخرا : اسم تاریخی.

سورخانی : نام رودخانه ای بین گیلان و مازندران.

سوریل : اسم تاریخی، از سرداران.

سیالَک : پرسیاوشان، گیاه دارویی.

سیاه گیل : اسم تاریخی.

سیلاک : بارنده گی زیاد.

اسم پسر در شاهنامه با س

سام نریمان : پدر زال و پسر نریمان

ساوه : از سرداران توران

سپند : نام کوهی است

سپهرم : از سرداران توران

سرخه : پسر افراسیاب

سرو یمن : از سرداران ایران

سزان : از سرداران توران

سلم : پسر بزرگ فریدون

سنجه : نام یکی از دیوها

سهراب : نام پسر رستم و تهمینه

سیامک : پسر کیومرث که در جنگ با اهریمن کشته شد

سیاوخش / سیاوش : نام پسر کیکاووس

سیاوخشگرد : نام شهری که سیاوش بنا نهاد

اسم پسر مازنی با س

سوماً: نهر آب

سیکا: در گویش مازندران اردک

سیمدخت: دختر نقره ای و سفید

اسم پسر

اسم پسر مازنی با س

اسم پسر ترکی با س

سئودالی : دلباخته و عاشق، سودا زده

سئویک : دوست و رفیق

سئویگ : عشق، محبّت، مهربان، مفتون

سئیحان : جاری و روان، خروشان، جوشان

سارمان : قوی هیکل، تنومند

ساغ آی : سالم و نیرومند، محکم واستوار، زنده، مقاوم

ساغمان : مقاوم ،دارای استقامت

ساغون : پیمانه،وسیله اندازه گیری

سالار : سردار،رهبرورئیس،بزرگ ومهتر،فرمانده؛ اسم زیبا و محبوب ایرانی

سانال : جذاب، شهیر، نام دار

سانلی : لایق حرمت وگرامی داشت، از اسم های محبوب در اینستاگرام NameFarsi

ساوورال : آنکه برسخن وقول خویش پایبند باشد.

سایان : کسی که به سایرین احترام گذارد، درخورحرمت، برخی ریشه اسم سایان را کردی نیز می دانند. البته کم نیستند اسم های ایرانی که ریشه ترکی، کردی و فارسی و … دارند اما اکثرا معنی یکسانی دارند.

سای دام : شفّاف،عاری ازعیب و نقص

سایمان : حسابدار، محاسب

ساییل : محترم، گرامی، معتبر

سنجر: سَنجَر : نشاندن و شکافتن، غلبه کردن و فائق آمدن.

سولدوز : ستارۀ آب، نام قدیمی سیّارۀ عطارد یاتیر

سونگو : سرنیزه تعبیه شده دردهانۀ لولۀ تفنگ، زوبین، نیزه کوچک

سٶنمَز : همیشه روشن وشعله ور، آنکه تا ابد بسوزد و پرتو افشانی کند.

سهند : اسم محبوب ترکی برای پسر، سهند نام کوهی است مشهور در ولایت آذربایجان نزدیک تبریز، برخی اسم سهند را محکم و پا برجا معنی کرده اند.

اسم پسر مختوم به الف با س

سَدِنا

معنی: سدن + الف (اسم ساز)، خدمت کردن کعبه.
ریشه: فارسی
(دخترانه و پسرانه)

ساشا

معنی: مدافع و محافظ مردان
ریشه: یونانی

سامیا

معنی: نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره ی هخامنشی.
ریشه: فارسی

سپنتا

معنی: پاک و مقدس
ریشه: اوستایی - پهلوی

سدرا

معنی: نام درختی در آسمان هفتم بهشت
ریشه: فارسی

سورنا

معنی: سُرنا، سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهم
ریشه: فارسی

سوما

معنی: (تلفظ: sumā) ماه، نور ماه، (به مجاز) زیبا، در گویش مازندران نهر آب
ریشه: فارسی

سیکا

معنی: در گویش مازندران اردک
ریشه: فارسی

سینا

معنی: به معنی دانشمند است که در ایران باستان خانواده های دانشمند را سئنا می گفتند، نام جد ابن سینا پزشک و دانشمند نامدار ایرانی
ریشه: فارسی

اسم پسرانه

اسم مختوم به الف با س

اسم پسر لری با حرف س

سالیز یعنی سایه + لیز =خانه

اسم پسر باستانی با س

ساسان : نام پدر بزرگ اردشیر بابکان

سالار : پدر زال، پسر نریمان

سام : بهدینی از خاندان گرشاسب

سامان : نام بزرگ زاده بلخ

سَپْرَنگ : نام پسر سام

سِپنتا : مقدس، ورجاوند

سپند : ورجاوند و مقدس. اسفند

سِپِهر : آسمان

سپهرداد : داده یا آفریده آسمان

سپیدار : درخت بلند و راست

ستایش : خوب گفتن

ستُرگ : قوی هیکل، نیرومند

سرافراز : سربلند، با افتخار

سُرایش : سرودن

سُرخاب : نام پنجمین پادشاه باوندی

سُروش : گوش دادن به صدای وجدان و فرمانبردار

سزاوار : شایسته

سَلم : نام یکی از سه پسران شاه فریدون پیشدادی

سهراب : تابش سرخ. نام پسر رستم

سورن : دلیر و پهلوان ، توانا

سوشیانت : برگزیده دینی

سیامک : نام پسر کیومرث در شاهنامه

سیاوخش : سیاوش، پسر کیکاووس

سیاوش : نام پسر کیکاووس

سیروس : نام کورش به پیکره دیگر

سینا : یکی از نخستین پیروان اشوزرتشت

اسم پسر کوتاه با س

سَعد

معنی: خجسته، مبارک، خوش یمن، سعادت، خوشبختی، خوش یمنی
ریشه: عربی

سام

معنی: آتش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال، در عبری سام به معنی "اسم" است و آن نام فرزند ارشد نوح نبی (ع) می باشد،
ریشه: فارسی

اسم پسر با حرف س

اسم پسر کوتاه با س

اسم پسر پرطرفدار با حرف س

ساسان :نام پدر بزرگ اردشیر بابکان

سالار :پدر زال، پسر نریمان

سام :بهدینی از خاندان گرشاسب

سامان :نام بزرگ زاده بلخ

سَپْرَنگ :نام پسر سام

سِپنتا :مقدس، ورجاوند

سپند :ورجاوند و مقدس. اسفند

سِپِهر :آسمان

سپهرداد :داده یا آفریده آسمان

سپیدار :درخت بلند و راست

ستایش :خوب گفتن

ستُرگ :قوی هیکل، نیرومند

سرافراز :سربلند، با افتخار

سُرایش :سرودن

سُرخاب :نام پنجمین پادشاه باوندی

سُروش :گوش دادن به صدای وجدان و فرمانبردار

سزاوار :شایسته

سَلم :نام یکی از سه پسران شاه فریدون پیشدادی

سهراب :تابش سرخ. نام پسر زال

سورن :دلیر و پهلوان ، توانا

سوشیانت :برگزیده دینی

سیامک :نام پسر کیومرس در شاهنامه

سیاوخش :سیاوش، پسر کیکاووس

سیاوش :نام پسر کیکاووس

سیروس :نام کورش به پیکره دیگر

سینا :یکی از نخستین پیروان اشوزرتشت

اسم پسر خارجی با س

ساشا sasha : ریشه اصلی نام ساشا یونانی است اما در زبانهای روسی و فرانسه و انگلیسی بکاربرده می شود و به معنای مدافع و محافظ مردان است.

سابین sabin : سروکوهی

ساموئل(Samuel): ساموئل نامی است که در کتاب مقدس بارها ذکر شده است و احتمالا به معنای شنوا بودن خداوند یا ” خدا ندای او را شنید” است. همچنین ممکن است به عنوان ” درخواست شده از خداوند” باشد.

اسم پسر یونانی با س

ساشا

ریشه اصلی نام ساشا یونانی است اما در زبانهای روسی و فرانسه و انگلیسی بکاربرده می شود و به معنای مدافع و محافظ مردان است

سقراط

نام فیلسوف بزرگ یوانی و استاد افلاطون

سکندر

مخفف اسکندر

آیا این مطلب مفید بود؟ 2
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید