از زمانی که پدر و مادر متوجه می شوند که جنسیت فرزندشان چیست، در تکاپوی انتخاب اسم هستند تا بتوانند نامی زیبا و برازنده برای فرزند خود انتخاب کنند. حتی با وجود اینکه گاهی پس از مدت ها به نام مورد نظر خود دست می یابند اما این پروسه ی نامگذاری کودک همیشه شیرین و خاطره انگیز است. اگر به دنبال نام پسر هستید، تانما در این مطلب ده ها اسم پسر با ز را برایتان گردآوری کرده است؛

اسم پسر با حرف ز

زادان :نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون
زال :نام پدر رستم
زامیاد :نگهبان زمین
زروان :نام خوانسالار انوشیروان ساسانی
زَریر :دارنده جوشن زرین
زَم :نام یکی از پسران غباد ساسانی
زنگه :از پهلوانان ایرانی در دوره کاووس شاه کیانی
زَهیر :نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی
زَواره :پهلوانی ایرانی. نام پسر زال و برادر رستم
زوپیر :یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
زیار :نام پدر مردآویچ
زیگ :راه ستاره شناسی

زاوش : ( ریشه یونانی ) نام ستاره ی مشتری، زاوش، مشتری، به قولی از كلمه ی یونانی زوس zeus (خدای بزرگ) مشتق باشد.

اسم پسر کردی زیبا با ز

زاگروس یعنی زاگرس کردی-یونانی یعنی یعنی [ز] یونانی + [ئاگر] کردی یعنی آتش + [س] یونانی

زال یعنی حکمران، چیره

زانا یعنی دانشمند

زانیار یعنی دانشور

زمناکو یعنی نام کوهستانی در کردستان

زیلان یعنی کردی

زانکو یعنی دانشکده؛ دانشگاه، دانش طلب

زوران یعنی تلاش، کشتی

زوراب یعنی کردی

زریان یعنی نام یک نوع باد

زیبار یعنی زه رده شت

اسم پسرانه با ز

اسم پسر کردی با حرف ز

اسم پسر گیلکی با حرف ز

زربین : سرو کوهی.

زرمان : اسم تاریخی، از سرداران.

زرهوا

زریزاد

زمانا : زمان (با تلفظ رایج در قدیم)

زهار : فریاد

زیار :اسم تاریخی، نام سلسله آل زیار مأخوذ از آن است.

اسم پسر در شاهنامه با حرف ز

زرسپ : پسر منوچهر

زرسپ : پسر طوس

زنگه شاوران : از سرداران ایران

زواره : نام برادر رستم

زوطهماسب : پس از نوذر به پادشاهی رسید و پنج سال پادشاهی کرد

زال : پسر سام نریمان و پدر رستم

زادشم : پدر پشنگ شاه توران

اسم پسر مازنی با حرف ز

زرمهر: از نوادگان کاوه آهنگر ؛ اسپهبد تبرستان

اسم پسر ترکی با حرف ز

زاغانوس : پرنده ای از تیرۀ شاهین

اسم پسر مختوم به الف با حرف ز

زیا

معنی: زنده
ریشه: فارسی

اسم پسر باستانی با حرف ز

زادان : نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون

زال : نام پدر رستم

زامیاد : نگهبان زمین

زروان : نام خوانسالار انوشیروان ساسانی

زَریر : دارنده جوشن زرین

زَم : نام یکی از پسران غباد ساسانی

زنگه : از پهلوانان ایرانی در دوره کاووس شاه کیانی

زَهیر : نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی

زَواره : پهلوانی ایرانی. نام پسر زال و برادر رستم

زوپیر : یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل

زیار : نام پدر مردآویچ

زیگ : راه ستاره شناسی

اسم پسر کوتاه با حرف ز

زِید

معنی: رشد، فزونی؛ نام فرزند امام زین العابدین(ع)
ریشه: عربی

زاب

معنی: از شخصیت های شاهنامه، نام فرزند طهماسب و از نسل فریدون پادشاه پیشدادی
ریشه: فارسی

زاد

معنی: فرزند، پسر، نام یکی از فرمانداران در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند زادعلی، زادمهر، مهرزاد
ریشه: فارسی

زال

معنی: سفید موی؛ پسر سام و پدر رستم
ریشه: فارسی

زکی

معنی: پاک، طاهر، پارسا
ریشه: عربی

زیا

معنی: زنده
ریشه: فارسی

نام های پسرانه با ز

اسم پسر کوتاه با حرف ز

اسم پسر پر طرفدار با حرف ز

زال :نام پدر رستم

زامیاد :نگهبان زمین

زَهیر :نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی

زیار :نام پدر مردآویچ

زَریر :دارنده جوشن زرین

اسم پسر عربی با حرف ز

زائر : زیارت کننده

زبید : عطیه و بخشش

زکی : پاک، طاهر، پارسا

زکی الدین : پارسا در دین

زهیر : از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی

زیاد : افزون، فراوان، بسیار

زیدان : نام نویسنده ای عرب، او نخستین نویسنده عرب است که به سبک نویسندگان اروپایی مطالب علمی و تاریخی اسلامی را به صورت رمان منتشر کرد

زین الدین : موجب آرایش و زینت دین

زین العابدین : زینت و آرایش، عبادت کنندگان، لقب امام چهارم

زینعلی : زینت و زیور والا

آیا این مطلب مفید بود؟
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید