متن سنگ قبر مادر | نوشته و شعر برای سنگ قبر مادر

غم از دست دادن مادر بزرگ غمی است که دل آدمی را سخت متلاطم می سازد گاه کلمات شعر ها و متن ها به کمک دلها داغدیده می آیند تا درد آنها را تسکین بخشند در این مطلب از تانما ما نمونه هایی از متن سنگ قبر مادر را برای شما آورده ایم با ما همراه شوید

کاملترین مجموعه متن و شعر سنگ قبر مادر

داغ مادر سخت است و گاه کلمات به کمک ما می آیند تا داغ نبود مادرمان را فریاد کنیم . انتخاب یک شعر زیبا برای سنگی که یادگاری از بودن مادر است برای بسیاری از ما مهم و حیاتی است . اگر این روزها مادرتان در سینه خاک آرمیده است در جستجوی یک متن سنگ قبر مادر زیبا و متفاوت هستید با ما در تانما همراه شوید ما بهترین و زیباترین سنگ نوشته های فارسی زبان را برای شما گردآوری کرده ایم.

شعرسنگ قبر مادر

تا کفن بر قد و بالای رسایت کردم
سوختم در دل پر درد دعایت کردم
نگشودی لب خود، هر چه تو را بوسیدم
نشنیدم سخنی، هر چه صدایت کردم

مادر ا جای تو در دیده ی ما بود، چرا؟
در دل خاک شدی، خاک شدی بر سرِ ما

کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر غصه فردا نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی
بی تو هرگز زندگی زیبا نبود

شعر سنگ قبر مادر

مادر م؛ روی مهت، روح و روان است مرا
مهر تو، قوت جان است مرا
در دل، اندیشه تو، گنج نهان است مرا
یک نگاه تو، به از هر دو جهان است مرا

خستگی را خسته کردی مادرم

مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادر ای معنای عشق شاپرک
ای تمام ناله هایت بی صدا
مادر ای زیباترین شعر خدا

مادرم کاخ دلم را ویرانه کردی
دو چشمم را ز خون پیمانه کردی
چو بلبل نغمه خوان بودم ز هجرت
مرا با مرغ شب هم ناله کردی

متن سنگ قبر مادر

مادر من جوهر زحمتکشی ها بود و رفت
هر چه مشکل زیست، آسان رفت و آرام آرمید

مادر ا آسوده خفتی، با همه سنگین غمی
قصه رنج مرا اکنون تو نتوانی شنید

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

مادر م بی تو صفا رفت ز کاشانه ما
رونقی نیست دگر بعد تو در خانه ما
جای خالی تو را چون نگرم هر شب و روز
از چه این زهر فلک ریخت به پیمانه ما
مادر م بودی تو شمع محفل شب های ما
مرهم زخم دل و غمخوار بر غم های ما
آنچنان رفتی به ناگه سوی منزلگاه دوست
بعد تو ماتم سرا شد خانه و مأوای ما

متن نوشته سنگ قبر مادر

فلک از کف ربودی مادر من
شرار غم زدی بر پیکر من

گلم را ای فلک، بردی ز دستم
به هجران تو، ای مادر نشستم

در باغ دلم صنوبری جان می داد
در سینه من کبوتری جان می داد
در بستر درد با دلی پر ز امید
دیدم که چگونه مادر م جان می داد

آبروی اهل ایمان، خاک پای مادر است
هرچه دارد این جماعت، از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است

کیست مادر ؟ رحمت بی انتها
کیست مادر ؟ عاشق بی ادعا
کیست مادر ؟ باغبان زندگی
کیست مادر ؟ کس نداند جز خدا

شعر مناسب سنگ قبر — **متن ادبی سنگ قبر مادر**

مادر ای مأمن عشق، مهر خدا، راحت جان
کرده یزدان همه مهرش به وجود تو نهان
آشنایان همه از هجر تو در بحر غم اند
زنده در قلب منی زنده و جاوید بمان

ای نشان رحمت حق، مهر مطلق، مادرم
کی رود آن مهربانی های تو از خاطرم
رفته ای لیکن، همیشه حاضری در جان من
مرده ای اما نگردد مردن تو باورم!

لیله قدر است امشب یا شب بی مادر ی
من به چشم خویش دیدم مادرم، یادت به خیر
جای تو خالی چو بینم آه سردی بر کشم
عقده ها بگرفته راه حنجرم، یادت به خیر
غرق دریای غم و اندوه گشتم بی شکیب
من تو را گم کرده ام ای گوهرم، یادت به خیر
همنشین حضرت زهرا شوی اندر بهشت
روز و شب خون بارد این چشم ترم، یادت به خیر

متن مذهبی سنگ قبر مادر

تو رفتی، ترک کردی مادر ، این دنیای فانی را
برایم تیره کردی، زندگی و زندگانی را
همیشه شادمان بودم، که چون تو مادر ی دارم
کجا دیگر توانم دید، روی شادمانی را؟

کسی که ناز مرا می کشید، مادر بود
کسی که حرف مرا می شنید، مادر بود
كسى كه خارى اگر پیش پاى من مى دید
چو غنچه جامه به تن مى درید مادر بود

مرا مادر سرور زندگی بود
شکوه و عشق و شور عاشقی بود
در این دنیای پر آشوب و پر راز
مثال زورقی بر ساحلی بود

یكى شكسته قفس ماند و خسته مرغى زار
كه از ثَرى به ثریا پرید مادر بود
مرا ستاره صبحی که هر چه کوشیدم
شد آخر از نظرم ناپدید، مادر بود

متن زیبای سنگ قبر مادر

یاد ایامی که مادر داشتیم
افسری زیبنده بر سر داشتیم
زندگی با او مرا افسانه بود
روشنی بخش دلم در خانه بود
چون کبوتر سوی جنت پر کشید
از می توحیدیان ساغر چشید

در گلستان ادب آموزگارم مادر است
بعد رب العالمین، پروردگارم مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق مادر م
اولین معشوق من در روزگار، مادر است

ناله کردم ذره ای از کوه دردم کم نشد
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد
در گلستان گرد گل بسیار گردیدم ولی
از هزاران گل که بوییدم یکی مادر نشد

ای روح ایثار، ای مادر من
ای خاک پایت، تاج سر من
از شوق رویت، ای مهر تابان
خون می زند جوش، در پیکر من

نمونه متن سنگ قبر مادر

مادر بهشت من همه آغوش گرم توست
گوئی سرم هنوز به بالین نرم توست

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بی درمان شان را مرگ درمان می کند

اگر نسیم سبکبال ره به کوی تو داشت
چو غنچه آگهی از راز تو به توی تو داشت
پس از تو سبزه به زردی نشست و باغ گریست
که پیش از این گل اندیشه رنگ و بوی تو داشت

زود شد، نه دیر شد از دلم پریدنت
آینه شکسته شد از غم ندیدنت
خطه ‎های موج را زیر بال خود گرفت
از کسالت جهان ناگهان رهیدنت

نوشته سنگ قبر مادر

در جان ترک ما کردی و رفتی
جهان را در نوا کردی و رفتی
دل ما را زدی از غصه آتش
به هجران مبتلا کردی و رفتی

رفتی وآتش زدی بر جسم وجانم ای مادر
گشته تاریک از فراقت آشیانم ای مادر
چون به یاد آرم محبت های دیرین تو را
میرو از کف برون تاب و توانم ای مادر

خانه مان تاریک شد بی نور رویت ای مادر
دستمان کوتاه شد از جستجویت ای مادر
نیست باور مادر جان از چه رو کندی زما
بعد از این از که گیریم عطر و بویت ای مادر

باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی

ز فراق هجر رؤیت غم سینه سوز دارم
مادرم قسم به مهرت، نه شب و نه روز دارم

گوهر از خاک بر آرند و عزیزش دارند
بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک

عزت هستی ما، ای مادر از نام تو بود
تو مپندار مادر، رفتی و خاموش شدی

کاروان ما عجب بی کاروان سالار شد
صبر بر مرگ مادر بر ما بسی دشوار شد
بی تو بر ما زندگانی همچو شام تار شد
بین ما و تو چرا این آخرین دیدار شد

متن زیبا برای سنگ قبر مادر

گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود

این گنج نهان در دل خانه مادرم بود
هم بال و پرم بود و همی تاج سرم بود

روح پاکت با امیر المومنین محشور باد
خانه قبرت ز الطاف خدا پر نور باد
ای چراغ زندگانی ای مادر یادت بخیر
خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد

مادرم قامت تو تکه گهی بود مرا
گفته هایت چو چراغی به رهی بود مرا

رفتی از دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز

گرچه من دیگر نمی بینم گل روی تو را
خاطراتت را در این غم خانه مهمان می کنم
گوهر یکدانه ام ای نازنین بابای من
تا ابد یاد تو را در سینه مهمان می کنم

جملات زیبا برای سنگ قبر مادر

این گنج نهان در دل خانه مادرم بود.
هم بال و پرم بود و همی تاج سرم بود.
هرجا که زمن نام و نشانی طلبیدند.
هم نام بلندش. سند معتبرم بود

گفتم مادرم رسم اخوت نه چنین بود
گفتا عزیزان چه کنم عمر همین بود

دلم گرفته
دلتنگ آغوش فراخت هستم
وای ای مادر
هستی من، زندگی من رفته از دستم
بعد از تو کوه غم وغصه
کمرم را خم کرد

رفتی تو، ولی در نگاه من
هرثانیه گرمِ عبور توست
رفتی تو، ولی خانه ام هنوز
جای تو و غرقِ حضور توست
ای خاطره های همیشه سبز
در خاطرِ غمگین خطور توست

متن غمگین برای سنگ قبر مادر

ای روی تو ماهِ شبان ِتار
خورشید، فروزان به نور توست
دیدست تورا آشنا به خواب
با کوچِ تو همره سرور توست
بی یاد تو هرگز نبوده ام
در ذهن و خیالم مرور توست
حالا که به شعرم جهان گریست
هرمصرع و بیتش شعور توست

دریای مهر و وفا تکیه گاهم ای مادر
شمع امید و صفا نور راهم ای مادر

روشنی بخش این محفلم تو بوده ای
نازنینا چاره مشکلم تو بوده ای

شکسته شد شیشه آرزویم ای مادر
درد دلم را دگر با که گویم ای مادر
رفتی و خاطرات تو مانده ای مادر
داغ تو بر دلم غم نشنانده ای مادر

اشعار روی سنگ قبر مادر

مادرم رفت و نگاهش دگرم نیست به راه
ولی از یاد نرفته است نگاهش هرگز
کاش بودم به کنارش اکنون

کاش بودش عمر و می ماند هنوز
چه حزین بود طنینش این اواخر
شاید از مرگ خبر داشت و این بود دلیل
رفت و تنها شده ام با همه سختی هایم
رفت و بی او چه بسی سخت شده زندگی ام
باورش سخت و چه بسیار غمین
کاش می بود و بهارم می ماند

آسمان امروز ببار، اینجا گلی پژمرده گشت
از غم داغ رخش، یک محفلی افسرده گشت
آسمان امروز ببار، ما صد جگر سوزانده ایم
چون مادر از بین ما رفت، قلب ما هم مرده گشت

مادرم رفت و خزان شد دل من
کاش می ماند و بهارم می ماند

غم مرگ مادر کوچک غمی نیست
جگر می سوزد و درد کمی نیست
مادر زیبا گل باغ وجود است
که بی او زندگی جز ماتمی نیست

صد بار خدا مرثیه خوان کرد مرا
در بوته صبر امتحان کرد مرا
هرگز نشکست پشتم از هیچ غمی
جز مرگ مادر که ناتوان کرد مرا

شعر کوتاه برای سنگ مزار مادر

افسوس، صد افسوس مادر از کف ما رفت
آن گوهر تابنده و پر مهر و وفا رفت
ما را نبود چاره به جز صبر در این غم
با حکم خدا آمد و با امر خدا رفت

از مرگ ناگهانیت ای نازنین مادر
بیگانه سوخت تا چه رسد آشنای تو

دل ما شکسته اما، تو نمرده ای مادر جان
که تو از فنا گذشتی، به سر بقا رسیدی

دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من
بی مهر مادر، شمع پر از سوز شدم من
تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد
محروم ز دیدار گل روی مادر کرد

تک بیت زیبا برای سنگ قبر مادر

یادت به خیر، ای مادر، ای رهبری که مرگ
کوتاه کرد، پای تو از کاروان ما
کانون عشق بودی و سرمنزل امید
درمان درد و همدم روز و شبان ما

آن کس که مرا روح و روان بود مادر بود
آن کس که مرا فخر زمان بود مادرم بود
افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت
آن کس که برایم نگران بود مادرم بود

مادرم نقش تو اگر از میانه برخاست
اندوه تو جاودانه بر پاست

مادر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من

دو بیتی زیبا برای سنگ قبر مادر

از فراقت با غم محنت، هم آغوشم مادر
رفتی و از مرگ جانسوزت سیه پوشم مادر
خنده و مهر و وفا و مهربانی های تو
در جهان هرگز نمی گردد فراموشم مادر

مادرم در سوگ تو دل های ما پیوسته می گرید
سراپا همچو شمعی بی فروغ آهسته می گرید
تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
به یادت چشم، چون ساغر بشکسته می گرید

ما دامن از این ورطه کشیدیم و گذشتیم
زین بحر پر از بیم، بریدیم و گذشتیم
از جمله متاعی که به بازار جهان بود
یک جامه بر اندام، بریدیم و گذشتیم

رباعی زیبا برای سنگ قبر مادر

روشنی بخش دل هر با هنر باشد مادر
بهترین سرمایه از بهر پسر باشد مادر
کس نمی داند مقامش را بجز یزدان پاک
آسمان زندگانی را قمر باشد، مادر

مادر جان یاد آن شب ها که ما را شمع جان بودی
میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگی کردن اگرچه رنج وسختی بود
بنازم همتت بابا صبور و مهربان بودی

چه غریبانه و ناباورانه می روند آنان که دوستشان داریم
آنچه می ماند فقط خاطرات است
و ما تنها تسلیم خواست پروردگاریم

هر دم که یادت می کنم اشک از بصر ریزد مرا
چون یاد رفتارت کنم خون جگر ریزد مرا
ای رفته از پیشم کنون از خاطرم کی میروی
گفتار تو چون بنگرم بغض گلو گیر مرا

ای چرخ فلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافد
بس گوهر قیمتی که در سینه توست

شرری زدی به جان ها، که بیان آن نشاید
گوهر دلم تو بودی، که به خاک آرمیدی
ز سروش باغ رضوان، تو چه نغمه ای شنیدی
که وصال کوی جانان، به بهای جان خریدی

اشعار سعدی برای سنگ قبر مادر

خاطر آخرین نگاهش، قلبمان را به آتش کشیده
یاد آخرین کلام گرمش، سینه را مالامال اندوه کرده است
و در میان موجی از ناباوری
در حسرت نگاه با محبتش می سوزیم

پنهان به خاک گشت چو قد رسای تو
غمگین مباش، در دل ما هست جای تو

بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو مادر رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست به جز داغ مادر
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم

شعر سنگ قبر مادر

فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوان
لب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان
آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می رود
گو نفسی که روح را می کنم از پی اش روان

بسته ای زیبا دو چشمانت به روی این جهان
کار من از دوریت هر شب شده داد و فغان

روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر

کجایی دختر غم پرور من؟
عزیز خوب و از گل بهتر من
هنوز هم با چنین ماتم نشینی
نمیشه مُردن تو باور من