یکی از اتفاقات خوب این روزها در فضای مجازی، امکانی به نام " بیو" است که هر کس در صفحه ی شخصی تلگرام، واتساپ و اینستاگرام خود می تواند جمله ای پر معنا یا بیتی کوتاه را بیاورد. جالب است شاعران کلاسیک ایرانی چون حافظ و سعدی هم در این بیوها طرفداران زیادی دارند و اشعار این عزیزان را در بیوی بسیاری از مخاطبین می بینیم. تانما در این مطلب نمونه ای از ده ها متن بیو اشعار سعدی را آورده است؛

بیو با موضوع اشعار سعدی

بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان...

مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست...

بسیار خلافِ عهد کردی، آخر به غلط، یکی وفا کن......

جملات بیو

من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی...

یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار...

روز وصال دوستان دل نرود به بوستان
یا به گلی نگه کند یا به جمال نرگسی...

بیو واتساپ

آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار...

ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم...

قصه به هر که می برم فایده ای نمی دهد
مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی...

بیو واتساپ

بیو تلگرام

زمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزم...

عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد...

هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم...

بیو اینستاگرام

به کسی نگر که ظلمت بزداید از وجودت...

چه کرده ام که به هجران تو سزاوارم...

ذوقی چنان ندارد
بی دوست زندگانی......

متن بیو واتساپ

دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را...

چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید...

دنیا خوش است، مال عزیزست و تن شریف
لیکن رفیق، بر همه چیزی مقدم است ......

متن بیو واتساپ

متن بیو تلگرام

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت...

هنوز دیده به دیدارت آرزومند است...

گر هیچ نباشد
چو تو هستی همه هست️

متن بیو اینستاگرام

خوش می روی به تنها تن ها فدای جانت...

عاقل آن است که اندیشه کند پایان را...

با من هزار نوبت اگر نامهربانی کنی
ای دوست دل من همچنان مهربان توست...

ابیات سعدی برای بیو

رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد...

نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم...

مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به اَفسوس می رود ایام ......

بیو واتساپ

ابیات سعدی برای بیو واتساپ

به نقد اندر بهشتست آن که یاری مهربان دارد...

وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من...

هشیار کسی باید
کز عشق بپرهیزد
وین طبع که من دارم
با عقل نیامیزد......

ابیات سعدی برای بیو تلگرام

تو را که دل نبود عاشقی چه دانی چیست...

عشق در دل ماند و یار از دست رفت...

دری به روی من ای یار مهربان بگشا
که هیچکس نگشاید اگر تو در بندی...

ابیات سعدی برای اینستاگرام

قدر وصالش اکنون دانی که در فراقی...

بوی بهشت می گذرد یا نسیم دوست...

دَمی با دوست در خلوت ،
بِه از صد سال در عشرت !...

بیو سعدی

تک بیت های سعدی برای بیو

یا دوا کن یا بکش یک بارگی...

مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس...

دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را...

متن بیو سعدی شیرازی

کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی...

ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست...

پیام دادم و گفتم بیا خوشم می دار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو...

متن بیو شعر سعدی

عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زنده ست در خطر باشد...

ای روی دلارایت مجموعه زیبایی.....

صبح می بوسم تو را ، شب توبه میگیرد مرا
صبح مشتاقم ولی شب حال استغفار نیست...

بیو اشعار سعدی

متن بیو اشعار سعدی

با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان...

درد دل با سنگدل گفتن چه سود!؟...

ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را...

متن بیو اشعار سعدی برای واتساپ

بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست...

گر دلم در عیش تو دیوانه شد عیبش مکن...

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا...

متن بیو اشعار سعدی برای تلگرام

مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست...

دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب
عاجز آمد که مرا چاره درمان تو نیست...

تو را من دوست می دارم
خلاف هر که در عالم
به جز رویت نمی خواهم که روی هیچ کس بینم...

بیو اشعار سعدی

متن بیو اشعار سعدی برای اینستاگرام

عیش است بر کنار سمن زار خواب صبح
نی، در کنار یار سمن بوی خوش تر است...

یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار...

کس نگذشت در دلم
تا تو به خاطر منی...

بیوهای شعر سعدی

ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم...

تو درخت خوب منظر ، همه میوه ای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمیرسد به سیبت...

تا عهد تو در بستم، عهد همه بشکستم...

ابیات سعدی برای بیو

عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد...

خوش تر از دوران عشق
ایام نیست ......

گفته بودم که دل به کس ندهم
حذر از عاشقی و بی خبری...

بیو شعر سعدی

متن بیو اشعار سعدی

چه کرده ام که به هجران تو سزاوارم...

تو را که درد نباشد زِ درد ما چه تفاوت
تو حال تشنه ندانی که بر کناره جویی...

ما در خلوت به روی خلق ببستیم
از همه باز آمدیم و با تو نشستیم...

متن بیو اشعار سعدی برای واتساپ

گفتیم عشق رابه صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است...

تو ز ما فارغ
و ما از تو پریشان تا چند ؟...

دنیا خوشست و مال عزیزست و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدمست......

متن بیو اشعار سعدی برای تلگرام

جز به دیدار توام دیده نمیباشد باز...

عاقل آن است که اندیشه کند پایان را...

تا مگر یک نفسم
بوی تو آرد دم صبح...

بیو سعدی شیرازی

متن بیو اشعار سعدی برای اینستاگرام

کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی
یک نفس از درون من خیمه به در نمیزنی...

نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم...

پیری وجوانی پی هم چون شب وروزند
ماشب شدو روز آمدو بیدارنگشتیم...

بیو واتساپ

دیگران با همه کس دست در آغوش کنند
ما که بر سفره ی خاصیم ، به یغما نرویم...

گل نسبتى ندارد با روى دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میانِ خاری...

گویند برو تا برود صحبتت از دل
ترسم هوسم بیش کند بعد مسافت...

بیو تلگرام

عشق در دل ماند و یار از دست رفت...

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده...

زِِ همه دست کشیدم که تو باشی همه ام...

متن بیو واتساپ

بیو اینستاگرام

بوی بهشت می گذرد یا نسیم دوست...

به گلستان نروم
تا تو در آغوش منی...

رمقی بیش نماندست گرفتار غمت را...

جملات بیو

درون ما ز تو یک دم نمیشود خالی...

مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس...

بر آنم گر تو باز آیی
که در پایت کنم جانی......

متن بیو اشعار سعدی

هوشم نماند با کس اندیشه ام تویی بس...

مجال خواب نمی باشدم
ز دست خیال...

بیش از این صبر ندارم
که تو هر دم بر قومی
بنشینی و مرا بر سر آتش بنشانی...

ابیات سعدی

ابیات سعدی برای بیو

تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم...

هر که عیب دگران
پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو
پیش دگران خواهد برد...

تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا

سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

ابیات سعدی برای بیو واتساپ

قلم به یاد تو در می چکاند از دستم...

درد دل با سنگدل گفتن چه سود!؟...

غیر از تو به خاطر اندرم نیست...

ابیات سعدی برای بیو تلگرام

درون خلوت ما غیر تو نمی گنجد...

غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد...

گر دلم در عیش تو دیوانه شد عیبش مکن...

ابیات سعدی برای بیو واتساپ

ابیات سعدی برای بیو اینستاگرام

بسیار خلافِ عهد کردی، آخر به غلط، یکی وفا کن...

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا...

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم...

متن بیو اشعار سعدی

روز وصال دوستان دل نرود به بوستان
یا به گلی نگه کند یا به جمال نرگسی

قصه به هر که می برم فایده ای نمی دهد
مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی...

مرا که با توام
از هر که هست ، باکی نیست...

متن بیو

هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم...

دنیا خوش است، مال عزیزست و تن شریف
لیکن رفیق، بر همه چیزی مقدم است ......

با من هزار نوبت اگر نامهربانی کنی
ای دوست دل من همچنان مهربان توست...

متن بیو اشعار سعدی

بیو اشعار سعدی

هر کسی را سر چیزی و تمنای کسیست
ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر...

ما سپر انداخته ایم گر تو کمان میکشی...

مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به اَفسوس می رود ایام ......

متن بیو اشعار سعدی

با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را

جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را

روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست

نقد را باش ای پسر کآفت بود تأخیر را

ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز

هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را

متن بیو اشعار سعدی برای واتساپ

آیین برادری و شرط یاری

آن نیست که عیب من هنر پنداری

آنست که گر خلاف شایسته روم

از غایت دوستیم دشمن داری

اگر تو فارغی از حال دوستان یارا

فراغت از تو میسر نمی شود ما را

بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم

به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را

بیو شعر سعدی

متن بیو اشعار سعدی برای تلگرام

دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند

سروران بر در سودای تو خاک قدمند

روا بود همه خوبان آفرینش را

که پیش صاحب ما دست برکمر گیرند

قمر مقابله با روی او نیارد کرد

وگر کند همه کس عیب بر قمر گیرند

متن بیو اشعار سعدی برای اینستاگرام

پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را

الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را

گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی

دوست ما را و همه ی نعمت فردوس شما را

گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم

تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را

بیوی شعر سعدی

دوست می دارم من این نالیدن دلسوز را

تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

شب همه ی شب انتظار صبح رویی میرود

کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را

وه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او

تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را

بیوی سعدی

متن بیوی سعدی شیرازی

ای مهر تو در دل ها وی مهر تو بر لب ها

وی شور تو در سرها وی سر تو در جان ها

تا عهد تو دربستم عهد همه ی بشکستم

بعد از تو روا باشد نقض همه ی پیمان ها

تا خار غم عشقت آویخته در دامن

کوته نظری باشد رفتن به گلستان ها

متن بیو اشعار سعدی

چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت

که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداخت

بلای غمزه نامهربان خون خوارت

چه خون که در دل یاران مهربان انداخت

کهن شود همه ی کس رابه روزگار ارادت

مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت

بیو اشعار سعدی

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد

دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز

وگرنه سیل چو بگرفت،سد نشایدبست

دوست دارم که بپوشی رخ هم چون قمرت

تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

متن بیو شعر سعدی

بیوی سعدی شیراز

تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد

ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد

سعدیا دم درکش ار دیوانه خوانندت که عشق

گر چه از صاحب دلی خیزد به شیدایی کشد

دل نماند بعد از این با کس که گر خود آهنست

ساحر چشمت به مغناطیس زیبایی کشد

بیو واتساپ

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم

حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری

که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم

خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم

که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم

بیو تلگرام

تو را حکایت ما مختصر به گوش آید

که حال تشنه نمی دانی ای گل سیراب

اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب

دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است

که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب

بیو سعدی

بیو اینستاگرام

چو می دانستی افتادن به ناچار
نبایستی چنین بالا نشستن
به پای خویش رفتن به نبودی
کز اسب افتادن و گردن شکستن؟

مگسی گفت عنکبوتی را
کاین چه ساقست و ساعد باریک
گفت اگر در کمند من افتی
پیش چشمت جهان کنم تاریک

دیو اگر صومعه داری کند اندر ملکوت
همچو ابلیس همان طینت ماضی دارد
ناکسست آنکه به دراعه و دستار کسست
دزد دزدست وگر جامه ی قاضی دارد

متن بیو اشعار سعدی

هرگز پر طاووس کسی گفت که زشتست؟
یا دیو کسی گفت که رضوان بهشتست؟
نیکی و بدی در گهر خلق سرشتست
از نامه نخوانند مگر آنچه نوشتست

با گل به مثل چو خار می باید بود
با دشمن، دوست وار می باید بود
خواهی که سخن ز پرده بیرون نرود
در پرده روزگار می باید بود

گر خردمند از اوباش جفایی بیند
تا دل خویش نیازارد و درهم نشود
سنگ بی قیمت اگر کاسه ی زرین بشکست
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود

متن بیو اشعار سعدی برای واتساپ

من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم

مگر ببینمت از دور و گام برگیرم

من این خیال نبندم که دانه ای به مراد

میان این همه تشویش دام برگیرم

ستاده ام به غلامی گرم قبول کنی

و گر نخواهی کفش غلام برگیرم

متن بیو سعدی

متن بیو اشعار سعدی برای تلگرام

آیین برادری و شرط یاری

آن نیست که عیب من هنر پنداری

آنست که گر خلاف شایسته روم

از غایت دوستیم دشمن داری

من از آن روز که دربند توام آزادم

پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

همه غم های جهان هیچ اثر می نکند

در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

متن بیو واتساپ

من اگر نظر حرامست بسی گناه دارم

چه کنم نمی توانم که نظر نگاه دارم

تن من فدای جانت سر بنده وآستانت

چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم

آن که هلاک من همی خواهد و من سلامتش

هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش

متن بیو تلگرام

گرم هزار تعنت کنی و طعنه زنی

من آن نیم که ره انتقام برگیرم

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم

حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم

که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم

متن بیو واتساپ

متن بیو اینستاگرام

خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که مه را بر زمین بینند و مه بر آسمان باشد

گفتی نظر خطاست تو دل می بری رواست
خود کرده جرم و خلق گنه کار می کنی

چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

بیو واتساپ

تا خیال قد و بالای تو در فکر منست
گر خلایق همه سروند چو سرو آزادم

گر فلاطون به حکیمی مرض عشق بپوشد
عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش

من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی

بیو تلگرام

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

بیو واتساپ

بیو اینستاگرام

جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت

جای خنده ست سخن گفتن شیرین پیشت
کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت

راه آه سحر از شوق نمی یارم داد
تا نباید که بشوراند خواب سحرت

آیا این مطلب مفید بود؟
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید