فیلم سینمایی پیلوت فیلمی به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان و به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم پیش از اکران با مصدومیت یکی از بازیگران اصلی فیلم جنجال برانگیز شد.
کارگردان فیلم «پیلوت» که در سیوهفتمین جشنواره جهانی فجر به نمایش درآمد با اشاره به محتوای این فیلم سینمایی گفت: استراتژی ما این بود فیلمی بسازم که بتواند در کشورهای خارجی بهتر دیده شود. به همین دلیل این فیلم موضوعی بسیار محلی دارد اما در کشورهای خارجی به خوبی پذیرفته و دیده میشود.
عوامل سینمایی پیلوت
کارگردان:
- ابراهیم ابراهیمیان
نویسندگان:
- ابراهیم ابراهیمیان, محمدعلی محمدی
تهیه کننده:
- محمدرضا مصباح
بازیگران:
درباره کارگردان:
ابراهیم ابراهیمیان (زاده ۲۷ بهمن ۱۳۶۰، تهران) کارگردان، نویسنده و تدوینگر ایرانی است. وی فارغالتحصیل رشتهٔ کارگردانی است. ابراهیمیان فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۹۲ با فیلم «ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه» آغاز کرد.
فیلمشناسی ابراهیم ابراهیمیان
کارگردان
- پیلوت (۱۳۹۶)
- آااادت نمیکنیم (۱۳۹۴)
- ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه (۱۳۹۲)
نویسنده
- پیلوت (۱۳۹۶)
- آااادت نمیکنیم (۱۳۹۴)
داستان سینمایی پیلوت
وحید با خبر میشود که همسرش بدون اجازه او پسر چهار ساله شان را برای جراحی قلب به تهران آورده. او بی فوت وقت به همراه برادرش سعید خودش را به تهران میرساند و این آغاز بحران پیچیده ای بین آنهاست.
حواشی سینمایی پیلوت
الناز شاکردوست که در پشت صحنه فیلمبرداری «دو طبقه روی پیلوت» از ناحیه کمر دچار آسیبدیدگی شده بود، در اینستاگرامش از عوامل فیلم گلایه کرد. او در یک استوری عنوان کرد: «تمام دردهایی که لحظه به لحظه کشیدم به اندازه دردی که قلبم از باور این جمله کشید که «سینما بیرحم است» نبود. بیش از ۱۰روز است که حتی یک نفر از اعضای پروژهای که بهخاطرش مصدوم شدم حالی از من نپرسیدهاند! (البته که سخت مشغول فیلمبرداری هستید با توقف کمتر از سه روز و جایگزینی بازیگر، خسته نباشید عزیزان) ولی... با این همه «آه» چه خواهید کرد؟ فیلم «دو طبقه روی پیلوت» دارد روی چه چیزی بنا میشود؟»
پس از آسیب دیدگی الناز شاکردوست بهدخت ولیان بجای او جایگزین شد و به گروه پیلوت پیوست.
کیومرث پوراحمد که قبل تر به عنوان تهیه کننده فیلم با این پروژه همکاری داشت، در هفتههای گذشته از ادامه همکاری با این فیلم انصراف داد.
محمدرضا مصباح تهیه کننده جدید «دو طبقه روی پیلوت» درباره چگونگی آسیب دیدن شاکردوست در گفت و گو با هفت صبح گفت: در زمان استراحت و ناهار ایشان روی یکی از برانکاردهایی که برای فیلم مورد استفاده قرار میگیرد نشسته بودند که ناگهان از آن جا به پایین می افتند. یکی از مهره های ستون فقرات ایشان آسیب دید که خوشبختانه بهبود پیدا کرد و اخیرا نیز گفتند حتما در اکران های مردمی فیلم در کنار ما خواهد بود.
این تهیه کننده درباره گله الناز شاکردوست از عوامل پروژه گفت: بعد از سانحه، هشت روز فیلمبرداری را متوقف کردیم و بعد از آن خود شاکردوست با توجه به نظر پزشکان از ادامه کار انصراف داد ولی حتی انتخاب بازیگر جایگزین با مشورت خودش انجام شد.
مصباح با اشاره به همکاری قبلی با شاکردوست توضیح داد: من در تولید «رالی ایرانی» هم سابقه همکاری با ایشان را داشتم و قطعا در آینده نیز همکاری خواهم داشت. ایشان توانمندیهای خاص خود را دارد و حتما در پروژه های بعدی با ایشان همکاری خواهیم داشت.
جایگزینی بهدخت ولیان بجای الناز شاکردوست
بهدخت ولیان در رابطه با چگونگی ملحق شدنش به گروه سینمایی پیلوت تصریح کرد:
«من یکبار برای یک جلسه به دفتر کار آقای ابراهیمیان رفتم و ایشان به بنده لطف کردند و یک قسمتی از فیلمنامه را دادند که من بخوانم و بعد از آن یک گپ کوچکی زدیم. آنقدر تاثیرگذاری فیلمنامه روی من زیاد بود که من آن روز با یک حال کاملا متفاوتی به خانه بازگشتم.
فیلم کلید خورد و من هیچ اطلاعی از این موضوع نداشتم و یادم است که سر برنامه «دو قدم مانده تا سیمرغ» که برای فیلم «امیر» رفته بودم از دفتر آقای ابراهیمیان با من تماس گرفتند و گفتند اگر امکانش هست تشریف بیاورید دفتر.
من هیچ اطلاعی از هیچ یک از اتفاقاتی که افتاده بود نداشتم آن شب آقای ابراهیمیان و دستیارشان از من خواستند که سر صحنه فیلمبرداری بروم و عملا کمتر از ۲۴ساعت مهلت داشتم که به یک گروه کاملا حرفهای با سه بازیگر توانا، بنام و محبوب ملحق بشوم و درست مانند این بود که یک دری را باز کردند و مرا انداختند داخل دریا و گفتند باید شنا کنی.
این موضوع بعضی اوقات برای بازیگرانی که مانند من که عاشق چالش و دغدغه هستند بسیار هم خوب است. اسم این موقعیت شانس است و زمانی که این شانس در خانه تو را میزند تو باید خیلی نبینی و نشنوی که در را باز نکنی. من با جسارت تمام این در را باز کردم و پریدم داخل آب.»
نظر ابراهیم ابراهیمیان درباره جایگزین الناز شاکردوست
بهدخت ولیان را پیش از اینکه به فیلم من وارد شود میشناختم. حدود یک سال قبل با یکدیگر حرف زده بودیم و حتی سر صحنه یکی از کارهای هنر و تحربه او هم رفته بودم و با او آشنایی داشتم اما حدس نمیزدم اینقدر با پتانسیل باشد.
ما با آقای مصباح واقعا دچار چالش شده بودیم که چه کسی را انتخاب کنیم و دکتر به من میگفت یک ذره دیگر صبر کن و میگفتم این بازیگر خوب است، میگفت باشه اما بازهم صبر کن. در نهایت من گفتم بگذار یک روز بیاید جلوی دوربین ببینیم چه میشود. قبول کرد و زمانی که راشها را دید گفت خوب است.
زمانی که توانستم تهیهکننده را قانع کنم که ایشان بازیگر خوبی است و میتواند از پس نقش بربیاید بسیار خوشحال بودم. بهدخت ولیان بسیار زود به جمع ما اضافه شد و من معتقدم از پس نقش برآمده است.
این حس را از آنجا دارم که روز سوم یا چهارم فیلمبرداری بود که بچههای بازیگر ما بسیار حالشان خوب بود، انگار که از آن حادثه و آن اتفاق نامبارک جدا شدیم. اتفاقی که بسیار سخت بود برای پروژه ما و امیدواریم که خانم الناز شاکردوست هم هرچه سریعتر سلامتی خود را به دست بیاورند.
به نظر من واقعا بازی کردن جلوی این سه بازیگر مرد بسیار سخت است. من به عنوان یک کارگردان میدیدم که خانم ولیان کار خودش را خیلی سپرده و از آن سمت هم از پس نقشش برآمده.
باتوجه به تمام مشکلاتی که وجود داشت مثل محدودیتها، زمان کم، دیر اضافه شدن به یک پروژه بزرگ سینمایی؛ ما با تمام بازیگر ها چندین ماه تمرین داشتیم، چندین بار دورخوانی داشتیم و آنها ذره ذره به نقش نزدیک شدند و بعد بهدخت آمد و یک کار دوماهه را کمپرس برای ما انجام داد.
نقد سینمایی پیلوت
مدیسا مهراب پور در بلاگ نماوا در باره فیلم سینمایی پیلوت نوشت:
«پیلوت» یک فیلم یک و نیمستاره است درباره تقلا و کشمکشی که میان مادر و پدر یک کودک، بر سر خاک کردن پیکره بیجان او، در جریان است.
یعنی از همان فصل آغازین فیلم، با مرگ کودک متهای در اعصاب تماشاگر فرو میرود و او را بهم میریزد و تا اواخر فیلم هم کماکان با استفاده از آزارندگی مرگ یک کودک و همه گیر و گرفتهایش این مته در مغز تماشاگر باقی میماند و کارگردان هی فشارش میدهد و دستکاریش میکند تا اعصاب و روان تماشاگر بیشتر و بیشتر تحت تاثیر قرار بگیرد و داغان شود. کل فیلم تماشاگر باید با درگیری این خانواده شهرستانی که موقتا به تهران آمدهاند سروکله بزند و داد و بیداد و مشکلاتشان را بهجان بخرد تا فیلم در نهایت خودش، دست به آسیبشناسی زیست سنتی در جامعه مدرن بزند و به این نتیجهگیری برسد که زندگی خانوادههای سنتگرا در بستر امروز جامعه با چه مخاطراتی میتواند همراه باشد.
آنقدر هر جز کوچکی از قصه تکرار مکررات است که انگار تماشاگر همین فیلم را قبلا بارها و بارها به تماشا نشسته است. حتی رفتار بدخویانه مردان علیه زن یا علیه همدیگر و به شکل کلی هر اکت و تصمیم کاراکترها هم، کلیشهای و تکراری است.
از این منظر «پیلوت» در میان خیل عظیمی از فیلمهای سیاه اجتماعینگر که در سالهای اخیر ساخته شدهاند و هرکدام سعی داشتهاند در نمایش بدبختیها و بیچارگیها گوی سبقت را از هم بدزدند و غم و ترحم را در لوای داستانهای کارت پستالیتر و چندوجهیتری به خورد تماشاگر بدهند، «پیلوت» واقعا حرفی برای گفتن ندارد وخودش هم به یک پیکره بیجان میماند.
جواد عزتی در این فیلم کماکان نشان میدهد که چقدر بازیگر خوب و یکهایست. اغراق نکردهایم اگر بگوییم او یکی از مهمترین و بهترین بازیگران مرد سینمای معاصر ایران است. عزتی در متن هر داستان و فیلمی جواب میدهد و کارنامه کاریش در سالهای گذشته بهخوبی نشاندهنده این نکته است. هرچند عموما به عنوان بازیگر کمدی شناخته میشود اما بازی در نقش کاراکترهای جدی در فیلمهای جدی در سالهای اخیر روی دیگر او را هم بر تماشاگران هویدا ساخته.
بازی در «ماجرای نیمروز» و «رد خون» در کنار همین «پیلوت» سه تجربه حضور عزتی در سینمای جدی در سالهای اخیر است که بهخوبی نشان دهنده استعداد عزتی در اجرای نقشهای سخت و جدی است.
عزتی در «پیلوت» در نقش عموی بچه حضور بسیار خوبی دارد و از معدود عناصر فیلم است که میتواند این انگیزه را در تماشاگر ایجاد کند که فیلم را تا انتها ببیند. فیلمی که تماشایش واقعا سخت است و حضور عزتی آنرا تا اندازهای آسانتر میکند.
بحث کودک کشی در فیلمهای ایرانی در سالهای اخیر نیاز به بازنگری و بازخوانی دوباره دارد. نیاز به آسیبشناسی و کاوش روانی دارد و از حوصله این یادداشت خارج است. اما انگار کودککشی در سینمای ایران بدل شده به یک شکل تراژیک و جذاب و مسحورکننده برای نفرت پراکنی و خالی کردن اعصابخوردیهای روزمره فیلمسازان.
هرچند فرزندکشی حتی در تاریخ ادبیات ایران (رستم و سهراب) ریشه دوانده و حضوری پررنگ دارد اما در ادبیات جنبهای اسطورهای و آنجهانی پیدا میکند که هم لزوم حضور و هم شکل به واقعه انجامیدنش را توجیه میکند اما در سینمای ایران شده ابزاری برای خالی کردن اعصابخوردیها و نفرتهای اجتماعی فیلمساز بر سر تماشاگر تا هم عقدهگشایی شده باشد، هم تماشاگر را به منتهاعلیه نفرت و آلام و شکنجه روحی در پی فقدان برساند.
نظر ابراهیم ابراهیمیان درباره سینمایی پیلوت
براهیم ابراهیمیان کارگردان فیلم سینمایی «پیلوت» که در بخش بازار سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارد درباره بازخوردهای فیلمش در اولین اکران این فیلم سینمایی گفت: این اولین اکران فیلم سینمایی من بود که با حضور مردم و مخاطبان صورت گرفت و برایم بسیار لذتبخش بود و هیجان زیادی داشت و خدا را شکر مخاطب راضی از سالن خارج شد.
بازخوردهای خوبی هم از مهمانان خارجی دریافت کردیم و آنها معتقد بودند این فیلم توانایی رقابت و حضور در فستیوالهای جهانی را دارد و پیشنهاد کردند تا فرصت حضور در جشنوارههای جهانی را از دست ندهیم.
این کارگردان که در سابقه فیلمسازیاش فیلم های «عادت نمی کنیم» و «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» را دارد، ادامه داد: استراتژی ما در زمان ساخت این فیلم نیز همین بود که فیلمی بسازیم که بتواند در کشورهای خارجی بهتر دیده شود. به همین دلیل این فیلم موضوعی بسیار محلی دارد و متناسب با فرهنگ ایرانی است. این موضوعات در کشورهای خارجی به خوبی پذیرفته و دیده میشوند.
در واقع هرچه حرفتان محلیتر باشد جذابیت آن برایشان بیشتر است. مناسبات، روابط و اتفاقاتی که خیلی از آن سر در نمی آورند را بیشتر میبینند و از آن استقبال میکنند. بر این اساس برای آنکه بتوانیم «پیلوت» را در فستیوالهای جهانی رونمایی کنیم، تصمیم گرفتیم آن را در جشنواره جهانی فیلم فجر و در بخش بازار به نمایش درآوریم.
این فیلمساز اضافه کرد: در ابتدای امر که میخواهم فیلمی بسازم این موضوعات برایم اهمیتی ندارد. به این معنا که ایدهای در ذهن شکل میگیرد و در زمان پرداخت و طراحی کاراکترها و خود فیلمنامه به مخاطب خارجی و داخلی، فستیوال خارجی و داخلی و دیگر شرایطی که ممکن است برای فیلم رخ دهد، فکر میکنم اما نمیگذارم تاثیر زیادی بر روی فیلم بگذارد و درست از زمانی که فیلمنامه تمام شد، فقط به ساخت آن فکر میکنم که به بهترین شکل اجرا شود و با توجه به توانایی هایم مخاطب از آن استقبال کند و دیگر جایزه گرفتن یا نگرفتن و دیده شدن و نشدن آن به عوامل دیگری بستگی دارد.
وی با تاکید بر اینکه تمام موضوعات و مسائلی که در این فیلم به آنها پرداخته شده، کاملاً آگاهانه در کنار هم چیده شده است، توضیح داد: مسایل اجتماعی و خانوادگی متعددی در فیلم آورده شده است و من کاملاً آگاهانه به سمت انتخاب این موضوع و چگونگی بیان آن پیش رفتم. زمانی که اولین بار فیلمنامه را می نوشتم حتی به بازیگران هم فکر کردم و انتخابشان کرده بودم.
ابراهیمیان درباره پایان بندی فیلم «پیلوت» که متفاوت از دیگر فیلم هایی بوده که تاکنون از او روی پرده دیده شده و همچنین نحوه پرداختن به آن توضیح داد: من برای این فیلم تصمیمی داشتم و میخواستم پایان بندی آن مقداری امیدوارانهتر باشد اما در عین حال نسخهای هم برای مخاطب نپیچم. در واقع میخواستم نسبت به فیلمهای قبلیام آنقدر تلخ تمام نشود و مخاطب بی حوصله و با حال بد سالن را ترک نکند. اما شکل اجرای آن خیلی مهم بود.
تصویری که به عنوان سکانس پایانی و ابتدایی در فیلم میبینید برایم مانند دو پرانتز عمل کرد. با این پیش فرض مخاطب قبل از آنکه تصویر پایانی فیلم را ببیند کم کم متوجه تفاوت برخورد و رفتار کاراکترها با هم میشود و از یک جایی به بعد دیگر دیالوگ وجود ندارد. این نوع پایان بندی تاکنون برایم بازخوردهای مثبتی داشته است.
این فیلمساز اضافه کرد: در این فیلم از پرداختن به پلات های معمایی دوری کردم و کاراکتر محور و بر اساس تصمیم شخصیت ها پیشرفتم. میتوان گفت این فیلم ِ بازیگر و شخصیت بود و سختی اش برایم در اینجا بود که سراغ قصه گویی و پلات معمایی نروم و داستان را بازیگران و کاراکترها بر اساس ویژگیهایشان پیش ببرند.
شاید بشود بیان کرد که این یکی از سخت ترین فیلمنامههایی بود که من نوشتم زیرا شخصیت پردازیها بسیار سخت بود. بر همین اساس چینش بازیگران هم بسیار مهم بود تا بتوانند بازیهای دوگانهای داشته باشند. در عین حال بازیگرانی که در ژانر کمدی بسیار درخشان عمل میکنند وقتی وارد یک ژانر دیگر مانند درام و ملودرام میشوند و قابلیتهای جدیدی از خود نشان میدهند و هر سه بازیگر مرد و بازیگر زن قصه به خوبی از پس آن برآمدند.
ابراهیم ابراهیمیان در پایان صحبت خود تصریح کرد: فیلمسازانی داریم که اصطلاحاً در سینما سریدوزی میکنند و تعدادشان هم کم نیست.
آنها به راحتی فیلمهایشان را میسازند و درگیر پروسه بیمارگونه پول درآوردن هستند. اما یک فیلمساز دغدغهمندی که میخواهد حرفی را در پس ساختن اثری به تصویر بکشد به شدت زیر ذره بین وزارت ارشاد قرار دارد و به سختی میتوانند مجوز ساخت و نمایش بگیرد و باید مدام درگیر ممیزی و سانسورهایی باشد که به فیملش میخورد.
من این را با تمام وجودم درک کردم؛ من توقیف را تجربه کردم، ممیزی ویران کننده یک فیلمنامه را تجربه کردم و برای گرفتن پروانه نمایش فیلم هایم پیر شدم. اما این جنس فیلمسازان برای رسیدن به خواستههایشان از هیچ چیز فرو گذاری نمیکنند و میجنگند. من انتخاب کردم که فیلمساز باشم و در این مسیر حرکت کنم بنابراین سختیهایش را هم پذیرفتهام.