اعتیاد یاوری یا وسواس کمک به دیگران در برخی افراد به وضوح دیده می شود و این مسأله می تواند آسیب های زیادی را به لحاظ روحی و روانی بر آن ها وارد کند. بنابراین افرادی که دچار روحیه ی کمک کردن افراطی به دیگران می شوند باید ضمن پرسیدن برخی سوالات از خود که نشاندهنده ی علائم وسواس کمک به دیگران است، حتما تحت نظر روانشناس روش های درمانی را برای بهبود این مسأله فرا بگیرند. علل و درمان اعتیاد یاوری را در تانما بخوانید؛

اعتیاد یاوری چیست ؟

کارشناسان رفتاری اعتقاد دارند که «کمک کردن» این قابلیت را دارد تا تبدیل به اعتیاد شود. وقتی به دیگران کمک می کنیم، مغزمان سه ماده شیمیایی آزاد می کند که معمولا به آنها سه گانه شادی می گوییم:

  • سروتونین (احساس شدید خوشبختی تولید می کند)
  • دوپامین (انگیزه را افزایش می دهد)
  • اوکسی توسین(حس اتصال با دیگران را افزایش می دهد).

احساس خوبی که از ترکیب این سه به دست می آید، باعث می شود که بخواهیم آن را تکرار کنیم؛ اما وقتی نیازمان به کمک به دیگران به حدی سیری ناپذیر شود که در کمک به آنها دچار وسواس شویم، دیگر نه به آن افراد بلکه به خودمان کمک می کنیم. روان شناسان به این مشکل، اعتیاد یاوری یا سندروم شوالیه سفید می گویند.

سندروم شوالیه سفید به نیاز به نجات دیگران از طریق کمک با نصیحت، کوچینگ یا نظردادن به هدف تحکیم حس خودبزرگ بینی گفته می شود. درحالی که آن دسته از افرادی که از حس سالمی برای کمک به دیگران برخوردار هستند، از دیدن موفقیت افرادی که به آنها کمک کرده اند، شاد می شوند اما برای آنها فرقی نمی کند که آن افراد به خاطر کمک آنها موفق شده اند یا به تنهایی.

ولی افرادی که از سندروم شوالیه سفید رنج می برند، بدون کمک به دیگران احساس اضطراب و افسردگی می کنند؛ درواقع نمی توانند ارزش واقعی و درونی خودشان را ببینند. در واقع اعتیاد یاوری یا کمک به دیگران در حد شدید یک درگیری روانشناختی ریشه دار است که در آن احساس نیاز شدید برای نجات دیگران دارید. چنین افرادی تمایل خود را برای جستجوی افرادی که به کمک نیاز دارند، نشان می دهند و روانشناسان بیان می کنند که اغلب نیازهای خود را برای کمک به دیگران قربانی می کنند.

علل وسواس کمک به دیگران

معمولاً این افراد عزت نفس پایینی دارند و ممکن است والدینی داشته باشند که نقش های متضاد ایفا کرده اند. مثلا ممکن است یکی از آنها خشن بوده و باعث احساس بیهودگی کودک شود و دیگری نقش یک ناجی را بازی کند که به تدریج به مرحله ای می رسد که نیازهای عزت نفس آنها تنها با کمک به دیگران برآورده می شود.

نمی توان آن را اعتیادآور نامید، اما این الگو در همه روابط آنها، چه با دوستان و چه با خانواده تکرار و به آرامی، بخشی از شخصیت آنها می شود. در مردان و زنان این رفتار وجود دارد، اما طبق تجربه مردان بیشتر از آن رنج می برند و این می تواند به این دلیل باشد که از نظر فرهنگی، زنان همیشه نقش فداکاری را ایفا می کنند بنابراین، برخی از مردان در نهایت احساس نیاز به نجات آن ها می کنند.

افرادی که در دوران کودکی با احساس ناامنی روبرو بوده اند یا تجربه های منفی دارند، ممکن است وسواس کمک به دیگران را به عنوان یک مکانیسم مقابله توسعه دهندو این به آنها کمک می کند تا با مردم در ارتباط باشند و پیوندهای عاطفی ایجاد کنند.

علائم وسواس کمک کردن به دیگران

علل وسواس کمک کردن به دیگران

علائم وسواس کمک به دیگران

برای اینکه بفهمید که آیا واقعا دچار وسواس کمک به دیگران شده اید یا نه، بهترین راه این است که به درونتان مراجعه کنید و بادقت به ذهن تان توجه کنید. این پرسش ها را از خودتان بپرسید و با صداقت به آنها پاسخ دهید:

  • آیا وقتی به دیگران کمک نمی کنم، احساس اضطراب یا بی هدفی می کنم؟
  • آیا به بهانه اینکه فقط می خواهم کمکی کرده باشم، به دیگران مشاوره می دهم، بدون اینکه از من درخواست کرده باشند؟
  • آیا وقتی می فهمم افرادی که به آنها مشاوره داده ام، از توصیه فرد دیگری بیشتر راضی بوده اند یا درمورد مشکل شان با من مشورت نکرده اند، ناراحت می شوم؟
  • آیا تصور می کنم که توصیه های من زندگی دیگران را تغییر می دهد و برای موفقیت آنها حیاتی است؟
  • آیا بعد از توصیه و مشورت دادن، احساس می کنم باید تحسین بشوم یا اینکه نیاز دارم فردی که به او کمک کرده ام، به مفید بودن توصیه های من اعتراف کند؟
  • آیا بعد از دوره سختی که از کمک به دیگران داشتم، احساس می کنم فداکاری بزرگی کرده ام و از من سوء استفاده شده است؟
  • پاسخ مثبت به چند سؤال بالا الزاما به معنای وسواس کمک به دیگران نیست، اما می تواند نشان دهنده این باشد که باید مراقب باشید. اگر به همه سؤالات بالا پاسخ مثبت داده اید، باید برای غلبه بر وسواس کمک به دیگران فکری جدی بکنید.

پیامدهای وسواس کمک به دیگران

واضح ترین عواقب این است که افراد ممکن است از شما سوء استفاده کنند. عبور از حد در هر رابطه عواقب خوبی ندارد این یک رابطه یک طرفه است که در آن یک نفر همیشه نجات دهنده است و درنهایت منجی سرخورده و عصبانی می شود زیرا نیازهای عاطفی او برآورده نشده و احساس می کند که قدر او را ندانستن واین منجر می شود تا او همیشه احساس نیاز کند.

غلبه بر اعتیاد یاوری

دوست و همراه باشید نه نجات دهنده

برای غلبه بر وسواس کمک، سعی کنید دوست باشید نه مشاور. بهترین کمک کننده ها کسانی هستند که از همان اول توقعات را معین می کنند. یکی از نخستین محدودیت ها می تواند این باشد که «هیچ وقت بیشتر از خودت نگران موفقیت تو نخواهم بود.» یکی از علامت های آشکار کمک بیش از حد به دیگران وقتی است که شما به آنها بیشتر از خودشان کمک می کنید.

چنانچه راهنما یا مشاور به صورت دائم به مراجعش کارهایی را یادآوری کند که برایش انجام داده است و حتی بعضی وقتها انجام برخی از کارها را خودش به عهده بگیرد، این دیگر همراهی نیست. در صورتی شوالیه سفید درون راهنما و مشاور بیدار شده است که وی توقع داشته باشد جمله هایی از این دست بشنود: "هرقدر ازت تشکر کنم، کم است" یا "تو واقعا نجاتم دادی."

بعضی وقتها کسانی که به آنها کمک کرده اید، اشتباه می کنند. برای اینکه کمک کننده بهتری باشید، باید اجازه دهید که با پیامد های تصمیم و کارهای خود مواجه شوند. قبول کردن مسئولیت های آشکار و مشترک، موفقیت را به نتیجه ای اشتراکی تبدیل می کند.

با اندازه گیری پیشرفت، از وابستگی خودداری کنید

حرفه های مرتبط با مشاوره و کوچینگ به این علت مورد انتقاد قرار گرفته اند که از الگوهای اقتصادی پیروی می کنند و حتی وقتی که مشتریان، دیگر احتیاجی به مشاور ندارند، به دنبال روش هایی برای کسب درآمد بیشتر هستند؛ ولی علت اصلی به دنبال هر رابطۀ مشاور و مشتری این است که به شخص کمک کنیم متوجه پیشرفتش بشود.

از سویی، بهترین مشاور فردی است که به شخص کمک کند تا به نقطه ای برسد که دیگر احتیاجی به مشاوره نداشته باشد. به وجود آمدن وابستگی حتی اگر به شکل موقت سبب شود شما حس قدرت کنید، درنتیجه تنها باعث ضعیف تر شدن فرد کمک گیرنده خواهد گردید.

برای خودداری از این وابستگی، کمک کننده ها و مشاوران باید با استفاده از هدف های معین پیشرفت را اندازه گیری کنند؛ برای مثال، چنانچه مشاوری به این هدف با رهبر سازمانی کار می کند تا توانایی های او در سپردن کارها به دیگران را بهتر کند، باید پیشرفت او را باتوجه به موقعیت ها و فرصت هایی اندازه گیری کند که کارها به دیگران سپرده می شوند. این طور اطمینان پیدا می کند که پیشرفتی وجود دارد.

البته عقلانی است که احتیاجات و فرصت های جدیدی برای کمک گرفتن آشکار شوند، ولی محتاج کمک بودن درباره یک مسئله ویژه برای مدت طولانی، علامت نبود پیشرفت است. این موضوع ثابت می کند هم مشاوره دهنده و هم مشاوره گیرنده به فرایند مشاوره وابسته شده اند (بعضی اوقات نیازمند و وابسته بودن به شخص دیگری برای نجات، راحت ترین راه است.)

علل اعتیاد یاوری

غلبه بر اعتیاد یاوری

فشار مناسب اعمال کنید

یکی از شکایت های متداولی که از مراجعان می شنویم، این است که می گویند: "مشاور من به اندازه کافی به من فشار نیاورد. ما تنها در طول جلسه مشاوره حرف می زدیم اما من چالشی حس نمی کردم."

بسیاری از اشخاص که در مشاغل مربوط به مشاوره کار می کنند، نگران این مسئله اند که چنانچه بیش از اندازه صادق باشند، رابطه شان با مراجع به خطر بیفتد. بیشتر مشاوران بهانه می آورند و می گویند که اطمینان ندارم آنها هنوز برای شنیدن این مسئله آماده باشند.

با وجود اینکه باید در دادن خبرهای بد به اشخاص با احتیاط عمل کنیم، به همان اندازه باید به اهمیت صادق بودن با کسانی که برایشان کار می کنیم، آگاه باشیم. ارزش مشاور خوب به این است که بتواند واقعیت مخفی افراد را ببیند و هرقدر نیز گفتن و شنیدن آن دشوار باشد، این واقعیت را به آنها متذکر شود. از سوی دیگر، بعضی مشاوران نیز اعتقاد دارند که صریح بودنِ بیش از حد سبب ازبین رفتن اعتماد مراجع می شود.

هر دو گروه از این مشاوران، یعنی آن گروه از افرادی که حقیقت تلخ را نمی گویند و آن گروه که با بی رحمی این واقعیات را به طرف مقابل می گویند، به یک نتیجه می رسند. برای اینکه مشاور خوبی باشید، باید بدانید که چطور فشار مناسب را وارد کنید، تا جایی که اعتماد طرف مقابلتان از بین نرود.

آیا این مطلب مفید بود؟
نظر خود را بنویسید! لطفا کلیک کنید